ارسلان کامکار: از نظر متد آموزشی عود بسیار فقیر هستیم
ارسلان کامکار ساز عود را به لحاظ متد آموزشی بسیار فقیر میداند و در مورد شیوه آموزشش می گوید: «به احترام منصور نریمان که پیشکسوت هستند و زحمت کشیدهاند و متدی برای عود نوشتهاند، به شاگردانی که پیش من میآیند و از ابتدا میخواهند عود بنوازند کتاب ایشان را تدریس میکنم. اما متأسفانه در ده سالی که من مشغول آموزش این ساز بودهام، کتاب برای هنرجویان چندان جذاب نبوده است.» وی یکی از مشکلات کتاب نریمان را غیرمنطقی بودن روند درسهای آن میداند: «در کتاب آقای نریمان، به یکباره فواصلی آورده میشود که نواختنش برای هنرجو بسیار مشکل است و به لحاظ ترتیبی مناسب نیست. به واقع اصلا آوردن آن درس در آن جا منطقی نیست، یا گامهایی در این کتاب میآید که به لحاظ ترتیب زمانی، شاگرد نباید آن موقع آنها را بزند. به خاطر همین دلایل است که روند این کتاب خیلی جالب نیست.» ارسلان کامکار درسها و قطعههایی که در این کتاب آمدهاست را برای هنرجو خیلی جذاب نمیداند: «این قطعهها معمولاً شاگرد را جذب نمیکنند. البته قطعات زیبا هم دارد و آنها را هم درس میدهم.»
آهنگساز موسیقی فیلم بهیادماندنی و خاطرهانگیز «مادر» از رپرتوار سازهای دیگر هم در آموزش عود به هنرجویانش استفاده میکند: «در میان آموزش درسهای کتاب آقای نریمان، قطعاتی که برای شاگردها جذاب و شناختهشده است را نیز از سازهای مختلف مثل تار، ویولون، سنتور خودم برایشان مینویسم و به آنها درس میدهم.»
ارسلان کامکار در مورد تدوین یک متد آموزش عود میگوید: «اگر زمانی فرصت کنم حتماً یک متد دقیق با روند مناسب برای این ساز مینویسم ولی فعلاً فرصت ندارم. این قضیه در ذهنم هست ولی چون در شاخههای مختلفی در موسیقی کار میکنم، هنوز فرصت نکردهام این کار را انجام دهم.»
او یکی دیگر از اشکالات متد منصور نریمان را این میداند که همه درسهای کتاب ایشان از خودشان است و آثار دیگر هنرمندان در آن جایی ندارد: «به نظر من باید از ملودیهای معروف دیگری که برای شاگردان میتواند جذاب و به گوششان آشنا باشد بینابین درسها کار شود، تا آن شاگرد علاقه بیشتری پیدا کند و بتواند آهنگهای مشهور را هم بزند.» وی افزود: «قطعات کتاب آقای بهروزینیا هم به شاگردانم درس میدهم که البته آن یک متد نیست و فقط چند قطعه است. غیر از این خودم قطعاتی را برای شاگردان مینویسم.»
کامکار متدهای آموزشی عود غیرایرانی را نیز مناسب نمیداند: «من کتابهای آموزش عود عربی را دارم که آنها هم چندان جالب نیستند. یک مشکلشان همین بحث روند قطعات از آسانی به دشواری است. همینطور آنها ریتمهایی دارند که برای خود عربها آشنا است، اما برای بچههای ما ثقیل است. امتحان کردم ولی جالب نیست. البته جداجدا برخی قطعات را به شاگردان درس میدهم و تعصبی هم ندارم، مثلاً یک قطعه از مارسل خلیفه برای بچههایی که خیلی پیشرفته هستند تدریس میکنم، ولی متدهای آنها هم خیلی جالب نیست.» ارسلان کامکار بر استفاده از متدهای سازهای دیگر در آموزش عود تاکید میکند و میگوید: «درست است که عود به لحاظ متد بسیار فقیر است، اما از سازهای دیگر نیز میتوان استفاده کرد. مثلاً میتوان در نتهایی که برای ساز تار است تغییرات جزیی داد تا برای عود هم کارایی داشته باشند، یا قطعاتی که برای سهتار و حتی ویولون و سازهای دیگر هستند را نیز میتوان در آموزش عود به کار گرفت. در واقع ما این ضعف متدی که در عود وجود دارد را به این شکل جبران میکنیم و کارهای آقای علیزاده، مشکاتیان و لطفی را برای عود تنظیم میکنیم و به هنرجویان درس میدهیم.»
نگار بوبان: «شیوه بربطنوازی» منصور نریمان تنها مکتوب آموزشی ساز عود است
نگار بوبان نوازنده و مدرس ساز عود معتقد است: «آموزش موسیقی در ایران به غیر از روش کاملاً سنتی که به اصطلاح سینهبهسینه نام گرفته و کاملاً بر تقلید شفاهی استوار است، از زمان تأسیس هنرستان موسیقی و با فعالیتهای علینقی وزیری به شکل مکتوب معمول در غرب رایج شد و طبیعتاً این روش مکتوب به نتنویسی وابسته است.» وی با بیان اینکه هر نوع متد یا روش آموزش ساز هم با همین شیوه و بر اساس نوشتار شکل میگیرد میافزاید: « متدهای مختلف ساز به تدریج از پی کتابهای تار و سهتار وزیری تدوین و به کار گرفته شدند. اما این متدها مربوط به دورهای هستند که در آن ساز عود در ایران از رواج افتاده بود. بنابراین زمان قابل توجهی لازم بوده تا هم نوازندگانی برای این ساز بیایند و هم معلم یا معلمانی که روش یا دستور آموزشی برای آن تهیه کنند و نمونههای آن را با شاگردان بیازمایند و از نتیجهی آن دستور یا روشی برای عود حاصل شود.»
بوبان تنها مکتوبی که برای ساز عود با این نگاه نوشته، آزمون و سپس منتشر شده را کتاب «شیوهی بربط نوازی» منصور نریمان (انتشارات سروش) میداند: «در میان سایر نتنویسیهای منتشر شده برای عود، هنوز کتابی آموزشی که در آن مراحل رشد نوازندگی عود در کنار تکنیکهای مناسب با موسیقی ایرانی آورده شده باشد، به چشم نمیخورد.»
«هر چند حتماً در آیندهی نزدیک با توجه به رواج روزافزون عود و تعداد قابل توجه نوازندگان و معلمان امروز این ساز، کتابهای دیگری نیز تدوین خواهند شد، اما شخصاً تا پیش از آزمون کردن تجربهها، همچنان از کتاب استاد نریمان به عنوان کتاب پایه استفاده خواهم کرد و البته به شیوهی خود ایشان، در کنار این کتاب با توجه به نیاز هر هنرجو از قطعات دیگر و روشهای شفاهی نیز کمک میگیرم.»
نگار بوبان خبر داد: «تمرینهایی نیز نوشتهام که تازگی با چند تن از هنرجویان قدیمی آزمونشان کردیم و پس از تصحیح و تکمیل، امیدوارم بتوانم در اختیار دوستان و همکاران قرار دهم.»
شیوه بربط نوازی (عود) منصور نریمان
محمدرضا ابراهیمی: از متدهای تار نوازی هم در آموزش ساز عود استفاده میکنم
محمدرضا ابراهیمی از نوازندگان و مدرسان ساز عود است و سابقه در نوازندگی و آموزش تار نیز دارد. به عقیدهی او: «نگاههای متفاوتی در آموزش وجود دارد و اگر بخواهیم فقط به ساز عود نپردازیم، مثلاً در تار ۵ متد اولیه وجود دارد: وزیری، پایور، خالقی، علیزاده و ساکت که من از برخی از آنها در آموزش ساز عود به هنرجویان استفاده میکنم.»
او که مدرس موسیقی در دانشگاه هنر و هنرستان است، در ادامه میگوید: «نگاهی دیگر در کنار این نگاه وجود دارد که آموزش ابتدایی موسیقی را حتی با ردیف آغاز میکنند و من خودم در درس دادن تار از مجموع این متدها استفاده میکنم.»
ابراهیمی در پاسخ به سوالی مبنی بر مقایسه متد آموزشی عود در ایران با کشورهای دیگر نظرش را اینگونه بیان کرد: «در مکتب بغداد و مصر نتنویسی بیشتر است و در ترکیه با اینکه از لحاظ نوازندگی بسیار عالی هستند، اما مکتوباتشان برای ساز عود کم است و یکی دوباری که من جست و جو کردم چیز زیادی پیدا نکردم.»
ابراهیمی هدف از به کارگیری متدهای آموزشی را آماده کردن هنرجو برای درک و پذیرش ردیف میداند: «در واقع غایت همه این متدها این است که هنرجو را برای پذیرش و درک ردیف آماده کند.»
ابراهیمی با بیان اینکه عدم علاقه هنرجویان به فراگیری ردیف امری آزاردهنده است، گفت: «من حتی از متدهای تارنوازی هم استفاده می کنم تا هنرجو را به شکلی آماده کنم که بتواند ردیفنوازی کند.»
ابراهیمی که سال گذشته کتابش با نام «۲۲ قطعه برای عود» به بازار عرضه شد، درباره مشکلات حوزه آموزش در موسیقی میگوید: «بخش اقتصادی برای تولید آثار در حوزههای مختلف موسیقی باید در یک وضعیت حداقلی باشد که این طور نیست. برای مثال به علت مشکلات مالی سرمایهگذار، ۲ سال طول کشید تا کتاب من چاپ و به بازار عرضه شود». وی شرایط جوانترها را نامناسبتر میداند: «حالا ما نسل قبلتر هستیم (نگارنده این نسل را نسل دوم از سه نسل عودنوازان میداند) و وضعیتمان کمی بهتر است، اما نسل بعد از ما مشکلات عدیدهای در حوزه افتصاد موسیقی دارد.»
ابراهیمی معتقد است که آینده ساز عود در ایران رو به پیشرفت و امیدوارکننده است: «من اکنون با پنجاه شصت نفر از عودنوازان جوان در ارتباط هستم که ایده های خوبی دارند و می توانند در مدت زمان کمتری این ساز را به لحاظ نوازندگی پیش ببرند.»
ابراهیمی درباره شیوه آموزشی خود میگوید: «من خودم از جزوهای که برای مبتدیان طراحی کردم (چاپنشده) استفاده میکنم و آن را به شاگردانم تدریس میکنم. در کنارش آثاری از روحالله خالقی، علینقی وزیری، درویشخان، رکنالدینخان مختاری، پایور و علیزاده را نیز آموزش میدهم و بعد از آن به ردیف میپردازم.»
۲۲ قطعه برای عود تالیف محمدرضا ابراهیمی
شهرام غلامی: کمبود تمرینهای تکنیکی (اتود) مهمترین چالش متدهای آموزشی ساز عود است
شهرام غلامی کمبود تمرین های تکنیکی (اتود) را از مهمترین چالشهای متد آموزشی ساز عود در ایران میداند و معتقد است: «بیشتر نوازندههای عود در ایران در حرکت انگشتها روی ساز بالاخص در بخش پاییندسته (پوزیسیونهای پایینتر) ضعف دارند.» وی با بیان اینکه نوازندگی عود در کوکهای راست،سختتر از کوکهای چپ است میگوید: «باید در شیوههای آموزشی روی این مقولهها بیشتر کار شود.»
غلامی در مورد شیوه آموزشی خود میگوید: «من برای آموزش به هنرجویان از کتاب آقای نریمان به اضافه برخی تمرینها که خودم به آن اضافه کردم استفاده میکنم. از رپرتوار ایرانی از سادهترین تا مشکلترینشان را برای آموزش ساز عود به کار میبندم.» وی ردیف موسی معروفی را خارج از حوصله هنرجو میداند و در این باره میگوید: «از میان ردیفها، ردیف آوازی را به شاگردانی که علاقه داشته باشند آموزش میدهم و از کتاب ژاندورینگ برای آموزش ردیف میرزاعبدالله استفاده میکنم.»
مجید ناظمپور: هنرجو را به فست فود خوردن عادت دادهایم
مجید ناظمپور میگوید: «همه متدهای آموزشی در دنیا اصول مشترکی دارند از قبیل آموزش ریتم، فواصل موسیقی، شیوه اجرا و تکنیکهای نوازندگی و انگشتگذاری. قسمت دیگر یک متد آموزشی این است که هر کسی میخواهد موسیقی خودش را به هنرجو یاد دهد و اینجا کار تغییر میکند. مثلاً متد آذربایجان میخواهد موسیقی آذربایجانی را یاد دهد و متد عربی میخواهد مقامهای عربی را آموزش دهد. از اینجا داستان تغییر میکند. حالا شیوه رسیدن به این هدف تا حدودی سلیقهای است و مثلا هر موسیقیای بسته به محتوایش ریتمهایی را کار میکند که در موسیقیاش متداولتر است. مثلاً در موسیقی ما وقتی میخواهیم ریتم را آموزش دهیم بیشتر ۲/۴ و ۶/۸ را به هنرجویان آموزش میدهیم. ریتمهای ۲/۴ و ۱۰/۸ در موسیقی اعراب خیلی متداول است ولی در ایران ۱۰/۸ چندان معمول نیست و آنها این ریتم را خیلی زود یاد میگیرند، در ایران نوازنده خیلی دیر ریتمهای لنگ را یاد میگیرد. در واقع این متدها بستگی به آن چیزی دارد که معلامان و هنرجویان از موسیقی میخواهند.»
ناظمپور در مورد متدهای معتبر و مرسوم عود در جهان اینگونه توضیح میدهد: «یکی از متدهای مرسوم و مشهور متد جمیل بشیر است. کتاب جمیل بشیر بسیار معروف است و همچنان هم به کار میرود. به نوعی میتوان گفت از بقیه کاملتر است و از سطح ابتدایی تا پیشرفته در همه کتابهایش به مقوله اتود پرداخته میشود. به طور کلی اتودها در این متد جایگاه ویژهای دارند.» موسس خانه عود ایران میافزاید: «کتاب دکتر احمد مصطفی هم از کتابهای معتبر در آموزش عود است که در مصر بسیار معروف و متداول است. ناظمپور از کتاب استاد عسکر علی اکبراف که مربوط به آموزش موسیقی آذربایجانی است هم صحبت میکند: «به قدری این کتاب موفق بود که استاد بنده هم در سوریه این کتاب رو با هنرجویانش کار میکرد». وی کتاب تعلیم عود عبدالرحمان جبقجی را هم از دیگر کتابهای معروف در آموزش عود در سوریه میداند.
ناظمپور کارکردهای یک متد آموزشی خوب را اینگونه بیان میکند: «من به متدی اعتقاد دارم که از طریق آن هنرجو بتواند اول نواختن تکنیکهای عود را یاد بگیرد و بعد از آن انتخاب کند که چه موسیقیای را میخواهد کار کند.»
ناظمپور از متد خودش برای تعلیم شاگردانش استفاده میکند: «در متد من آموزش تئوری و عملی در کنار هم است و ابتدا تمرینهایی برای مضراب و انگشتگذاری وجود دارد و پس از آن کمکم هنرجو با دستگاهها و آوازهای موسیقی ایرانی آشنا میشود.» ناظمپور به ردیف در آموزش اعتقاد بسیار دارد، اما کپی کردن ردیف را بیفایده میداند. او نظراتش در مورد فرهنگ غلط جاافتاده در آموزش موسیقی اینگونه بیان میکند: «شیوه آموزشی ما حتی در سازهای معروف و جا افتادهای مانند تار و سهتار هم مشکل دارد و ما گوش هنرجو را به آهنگ زدن عادت میدهیم. در سازهای غربی بیشتر تمرکز روی اتودها است، آنها دست و پنجه را اول میسازند و بعد ملودی را در دست هنرجو میریزند. اما در ایران هنرجو انتظار دارد در صفحه دوم کتاب مرغ سحر را یاد بگیرد! ما هنرجو را بدعادت و ذهن او را خراب میکنیم. هنرجو باید یاد بگیرد که ریاضت بکشد. ما هنرجو را به خوردن فست فود عادت دادهایم در صورتی که هنرجو باید یاد بگیرد و بداند که نوازندگی کار بدون مزد و تکرار زیاد است. تکرار میلیونها مرتبه و دریافت هیچگونه پاداش. این را هنرجو باید یاد بگیرد.» مؤلف کتاب «داستان بربت» هم نوپا بودن ساز عود و متد آموزشی آن در ایران و هم به طور کلی، مشکلات سیستم آموزشی موسیقی در ایران را از دلایل اصلی ضعف این ساز در زمینه آموزش میداند.
سعید نایب محمدی: آموزش دیدن عود تحت تاثیر تار به رنگ صدایی آن لطمه میزند
نایبمحمدی معتقد است هر شاگردی که بخواهد به کلاس عود برود باید ذهنیت مرتبط با این ساز را داشته باشد: «افراد بسیاری تحت تأثیر تار، عود را آموزش میبینند و این امر به ساختار و رنگ صدایی ساز عود لطمه میزند.»
نایبمحمدی که دو ماه نیز در دوره تخصصی آموزش عود سالم عبدالکریم عراقی در امارات شرکت کرده معتقد است: «متد آموزشی برای این ساز بسیار کم است و ردیف برای شروع یادگیری این ساز اصلاً مناسب نیست. چون هیچوقت با کتاب نریمان کار نکردهام و آن را ننواختهام نمیتوانم نظری در مورد آن بدهم.»
…
در مجموع و با توجه به نظر اساتید و مقایسه وضعیت موسیقی در ایران با دیگر کشورهای شرقی که لزوماً از لحاظ توسعهیافتگی از ایران جلوتر نیستند، میتوان گفت وضعیت آموزشی در موسیقی ایرانی شرایط مناسب و نظاممندی ندارد. متد آموزشی سازهای مختلف ایرانی نقصهای بسیاری دارد، اما این کمبود مشخصاً در سازی مثل عود با توجه به اینکه سالهای زیادی در ایران رواج نداشته مشهودتر و محسوستر است. برای برخی سازها مثل سنتور، تار و سهتار کمیت کتابها نسبتاً قابل قبول است هر چند به لحاظ کیفی و نظاممند بودن آنها جای بحث وجود دارد. اوضاع متد آموزشی کمانچه نیز چندان تعریفی ندارد و همچنان کتابهای هنرستان که توسط خالقی به تاثیر از ساز ویولون نوشته شده، از منابع اصلی آموزشی این ساز به حساب میآیند که با ویژگیهای ذاتی این ساز ایرانی مغایرتهایی دارند. به طور خلاصه، از جمله مشکلات متدهای آموزشی در سازهای مختلف این است که هنرجو با گذراندن این دورهها به سطح قابل قبولی از تکنیک نمیرسد و مشکل بعدی این که تدوین این کتابها به لحاظ طراحی اتودها از ساده به مشکل منطقی نیست. برای مثال هنرجو تا درس دهُم را میتواند بنوازد ولی به یکباره نواختن درس شماره یازدهم برای هنرجو بسیار مشکل میشود. به علاوه اینکه این کتابها بیشتر تمرکزشان روی آهنگها است تا اتودها و هنرجو بیشتر به سمت نواختن ملودیها و بالاخص ملودیهای آشنا سوق داده میشود تا دریافت تکنیکهای نوازندگی در ساز.
اولین تلاش برای نوشتن یک کتاب آموزشی برای عود در ایران را منصور نریمان انجام داده که تا به حال نه تنها که اولین، بلکه آخرین نیز محسوب میشود! حال بیایید ببینیم موازی جریان موسیقی در ایران در کشوری مثل عراق و پس از آن در مصر و غیره مشخصاً در سازی مثل عود چه اتفاقی افتاده است.
از شریف محیالدین تا نصیر شمه
امروز عودنوازان عراقی سرآمد تمام عودنوازان دوران محسوب میشوند. جمیل بشیر، منیر بشیر، سلمان شکر، رحیم الحاج، عمر بشیر و نصیر شمه شاخصترین آنها هستند. اما این تحول و جهش در میان عودنوازان عراق زمانی رخ داد که شریف محیالدین تارگان (حیدر) به عراق دعوت شد تا کنسرواتوار موسیقی برپا کند و مدیریت این موسسه را به عهده میگیرد، او معروف به پاگانینی عود بوده و دارای یک متد آموزشی مدون برای ساز عود نیز هست.
از میان شاگردان وی جمیل بشیر یکی از معروفترین متدهای آموزشی عود را به رشته تحریر درآورد که در هنرستانهای موسیقی عراق تدریس میشده و هنوز به عنوان یکی از منابع بسیار معتبر برای تدریس ساز عود شناخته میشود. منیر بشیر نیز با تعالیم شریف محیالدین به مقامی در عودنوازی جهان دست یافته که برای نوازنده هر سازی یک آرزو و کمال محسوب میشود. منیر بشیر در انستیتو موسیقی بغداد نیز روحی نو در موسیقی عربی و به خصوص عود میدمد که علاوه بر عودنواز بزرگی چون علی امام، خوانندگان و نوازندگان سازهای دیگر هم تحت تأثیر وی قرار میگیرند. بعدها در انستیتو موسیقی بغداد وی، علی امام، سالم عبدالکریم و دیگران، عود تدریس میکنند که از نمونههای فعلی شاگردان آن میتوان به رحیم الحاج و غولی چون نصیر شمه اشاره کرد.
اما نصیر شمه در قاهره بیتالعود عربی را تأسیس میکند که تحولی عظیم در آموزش ساز عود محسوب میشود، در این بیتالعود و دیگر بیتالعودهای کشورهای عربی به صورت ویژه به ساز عود پرداخته میشود و شاگردان و استادان بسیار مشغول به فعالیت هستند و کنسرتهای پژوهشی و همینطور کنسرتهای بزرگ متشکل از شاگردان خانه عود برگزار میشود. معمولاً نصیر شمه هر سال همراه با گروه بزرگی از شاگردانش کنسرتی عمومی برگزار میکند که در این گروهها علاوه بر خود وی افرادی از سن ۱۰ تا ۴۰ سال حضور دارند تا علاوه بر آموختن ساز شیوه حضور در صحنه و گروهنوازی را از سنین پایین بیاموزند و در کنار آن مسیری برای معرفی به جامعه موسیقی پیدا کنند.
اجرای نصیر شمه و شاگردان بیتالعود قاهره
مورد عجیب محمد ابوذکری
در میان این نوجوانان محمد ابوذکری یک مورد ویژه است. او در سال ۱۹۹۱ متولد شده، در یازده سالگی با تشویق پدرش به یادگیری عود پرداخته و در ۱۵ سالگی به مقام استادی در بیتالعود عربی رسیده است. آموزش مدون، علمی و دقیق در بیتالعود قاهره از او هنرمندی ساخته که در ۱۸ سالگی در لیون فرانسه علاوه بر کنسرتهای تکنوازی به تدریس عود پرداخته و در بیست سالگی با تشکیل گروه «محمد ابوذکری و حجاز» به شیوههای نوی موسیقی همچون جَز و بلوز نیز وارد شده و امروز علاوه بر تدریس در سراسر جهان کنسرت برگزار میکند؛ کاری که در کشور ما محال مینماید. در حقیقت این سیری است که جز یک شیوه آموزشی دقیق، منظم، علمی و جامع امکان به وجود آمدن و استمرارش وجود ندارد.
اجرای محمد ابوذکری و حجاز در استودیو آرمیتاژ فرانسه
نکته قابل توجه این که افرادی مانند منیر بشیر و جمیل بشیر از خروجیهای ساختار آموزشی کنسرواتوار بغداد پس از حضور شریف محیالدین هستند. اما این خروجیها به اینجا ختم نمیشوند و با توجه به فراگیر بودن ساز عود در فرهنگها و کشورهای مختلف ردپای این ساختار آموزشی توسط نصیر شمه (شاگرد هنرستان بغداد زیر نظر منیر بشیر و تحت آموزش شاگردان منیر بیشر مثل امام) از طریق تأسیس خانه عود (بیتالعود) به مصر هم منتقل میشود. تصور میشد منیر بشیر ساز عود را به تکامل رساند، اما با ظهور نوازندگانی مثل نصیر شمه همچنان میبینیم که گسترش و پویایی این ساز کهن به آن مرحله ختم نمیشود. باز هم اینجا پایان داستان نیست و پس از نوازندهای قوی و قدری چون نصیر شمه، محمد ابوذکری که محصول بیتالعود نصیر شمه در مصر است، سری در سرها در میآورد و علاوه بر شهرت جهانی که بر هم میزند، در امر آموزش نه تنها در مصر بلکه در یک کشور اروپایی مثل فرانسه پا میگذارد و باز مرزهای نفوذ این ساز را در جهان گستردهتر میکند. (البته نوازندههای زیاد دیگری مخصوصاً در کشور فرانسه به آموزش در ساز عود مشغول هستند، اما من برای درک گسترش ساختار آموزشی که از مکتب محیالدین در بغداد شروع شد، پایهی مثالم را محمد ابوذکری جوان در نظر گرفتم.)
حال بیایید ببینیم موازی با این جریان در ایران چه اتفاقی میافتد. (البته مراد از موازی در اینجا فقط تقارن تاریخی و زمانی مطرح نیست، بلکه بیشتر خود پدیده مکتبها و نقاط عطف آموزشی در ایران در مقایسه با آنچه در عراق و مصر گفته شد مد نظر است.) جدا از اینکه متدهای آموزشی در سازهای ایرانی نقاط ضعف بسیاری دارند و در میان آنها ساز عود ضعف بیشتری در این حوزه دارد، بحث متد آموزشی و مکتوبات در آموزش بخش عمدهای از مشکلات در آموزش است. نبود یک جریان نظاممند و دنبالهدار در آموزش موسیقی را میتوان مهمترین عامل درجا زدن و هدر رفتن استعدادهای موسیقی در این عرصه دانست. پس از انقلاب بیشتر فعالیتها در زمینه آموزش موسیقی به صورت فردی و خصوصی صورت گرفت و اساتید بزرگ موسیقی با توجه به زمان خود و حوصله و علاقهشان چراغ آموزش موسیقی را روشن نگه داشتهاند. متأسفانه کمکم با سختتر شدن شرایط اقتصادی برخی از این اساتید کیفیت آموزش را فدای کمیت آن کردهاند. در ۴۰ سال اخیر تنها حرکت نظاممند و موثری که میتوانیم از آن نام ببریم، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در قبل از انقلاب بوده* که البته در کنار بحثهای آموزشی به مقوله معرفی هنرمندان جوان به جریان موسیقی کشور توجه داشت. اما عملاً این جریان و سازوکار پس از انقلاب جای خودش را به آموزش پراکنده اساتید به صورت خصوصی داد که شاید در عرصه تربیت شاگرد و انتقال تکنیکهای نوازندگی تا حد زیادی موثر بودهاند اما از آن جا اینکه این اساتید نمیتوانند یک فضای کامل و نظاممند آموزشی مشابه کنسرواتوار عراق و یا مرکز حفظ و اشاعه ایجاد کنند، طبیعتاً نمیتوانند باعث رخ دادن اتفاق شگرفی نیز شوند.
البته بحث مرکز حفظ و اشاعه که از اتفاقات خوب و تأثیرگذار بوده و نقطه عطف موسیقی ملی ما به شمار میآید، بسیار مفصل است، اما غرض از گریزی به این مقوله، دید نظاممند به ارکان آموزش موسیقی در کنار هم است. ممکن است ما حتی کتابها و متدهای بسیار قویی در سازهای مختلف ایرانی و اساتید خوبی هم برای تدریس آنها داشته باشیم، اما وقتی نتوانیم یک هنرمند جوان را به مسیر درستی هدایت کنیم، گویی هر چه هزینه در زمینه آموزش او کردهایم را به باد دادهایم. اینکه یک هنرجو تکنیکهای نوازندگی را خوب یاد بگیرد و ویرتئوزیته خوبی در نوازندگی ساز یا آوازش کسب کند، یک بحث است و اینکه بتواند از کار هنریاش بازخورد بگیرد و بداند پس از طی کردن دورههای آموزشی باید چه کند و چطور جذب فضای حرفهای موسیقی شود بحث مهمتری است.
پانویس:
* البته در زمان ناصرالدین شاه، شخصی به نام لومر که فرانسوی بود (آهنگساز آهنگ تصنیف «ره جاوید وطن») و پس از آن مینباشیان حرکتهای موثری در آموزش موسیقی انجام دادند که پس از آن این فعالیتها توسط علینقی وزیری ادامه پیدا کرد و از زمان وی سازهای ایرانی هم وارد مدرسه موسیقی شد.