همایون شجریان؛ موفقیت یا ناکامی؟

کنسرت همایون شجریان چندی پیش با موفقیت انجام شد. می‌گویم با موفقیت، چرا که ارکستر و خوانندگی آن، در اجرایی که شاهد آن بودم، کمترین نقص را داشت. کار همایون شجریان، رهبر ارکستر و نوازندگان آن عالی بود، اما عالی‌تر از همه‌ی این‌ها، محمد جواد ضرابیان و آهنگ‌سازی وی بود. آهنگ‌سازی موفق در ژانری که باید آن‌را پاپ-سنتی نامید. (عبارت پاپ-کلاسیک را بیشتر می‌پسندم ولی برای عدم خلط با نمونه غربی این ژانر از به‌کار بردن آن پرهیز می‌کنم.) ژانری از موسیقی ایرانی که با مخاطبان عام، خوب ارتباط برقرار کرده و امتحان خود را پس داده است و در عین حال، با گذشت سال‌ها آهنگ‌سازی و تنظیم و اجرا بدین شکل، هم‌چنان مخاطبان پرشماری از تمام اقشار و سنین جامعه را به خود اختصاص می‌دهد.

homayoun-shajarian-kiaras

برای مثال آهنگ‌سازانی چون مجید وفادار، علی تجویدی، حبیب‌الله بدیعی، و خوانندگانی چون کوروس سرهنگ‌زاده و بدیع‌زاده، نادر گلچین، دلکش، هایده، مهستی، گلپا و … در سطوح مختلف این ژانر به طبع‌آزمایی، آهنگ‌سازی و اجرا پرداخته و آثار ماندگاری از خود به جای گذاشته‌اند.

پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ در حوزه فرهنگ، موسیقی به طور کل به حاشیه رانده شد و این ژانر موسیقی نه به حاشیه، بلکه محو شد و آهنگسازان و خوانندگان آن یا از وطن گریختند یا گوشه نشین شدند. اما پاپ-سنتی بازگشت نسبتاً موفقی بعد از انقلاب داشت که به جرأت می‌تواند ستاره آن‌را علیرضا افتخاری دانست، خواننده‌ای توانا با صدایی گرم که آثار او همراه با آهنگ‌سازانی چون عباس خوشدل و همچنین محمدجواد ضرابیان و برخی دیگر از آهنگ‌سازان پیش و پس از انقلاب، جز بهترین کارهای این ژانر محسوب می‌گردد.

همایون شجریان در سال ۸۲ با انتشار آلبوم «نسیم وصل» به آهنگ‌سازی ضرابیان اولین کار مستقل خود در عرصه‌ی خوانندگی را ارائه نمود. کاری در ژانر مورد بحث ما، که به شدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. با تلفیق عالی شعر و موسیقی که بهترین نمونه آن تصنیف «هوای گریه» بود.

حال که ۱۰ سال از انتشار این آلبوم گذشته است و دوباره همایون تصمیم به بازخوانی آن، این‌بار نه در استودیو، بلکه یک اجرای زنده‌ی صحنه‌ای گرفت. چرا خواننده‌ای جوان چون او، به جای آن‌که به دنبال تجربه‌هایی جدید درعرصه موسیقی باشد و به تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی آن بپردازد با عقب گرد به اولین کار خود در جهت جلب مخاطب و کشاندن آن‌ها به تالار اجرای کنسرت است؟ جواب ساده است: کسب درآمد! هر کسی از جمله هنرمندان نه تنها مجاز بلکه به عقیده نگارنده باید به کسب درآمد از طریق هنر بپردازند و حتی این رویکرد را با توجه به ذات هنر و رعایت الزامات آن گسترش دهند. چرخه اقتصادی کارا، به همراه سایر مولفه‌های کمی و کیفی دیگر، بخش مهمی از شاخص رشد، شکوفایی و بالندگی هنر است؛ پس ایراد کار کجاست؟

بازخوانی یا اجرای دوباره آثار گذشته‌ی یک هنرمند توسط خودش، امری مرسوم در دنیای موسیقی است و فی نفسه مذموم نیست و ما نیز نمی‌خواهیم در این‌جا و در این رابطه هنرمند مورد بحث را سرزنش کنیم. واقعیت این است که نخستین کار همایون در خوانندگی مستقل، که در ژانر پاپ-سنتی بود، اتفاقا بهترین کار وی نیز محسوب می‌گردد. در واقع در پشت این کنسرت موفق واقعیتی تلخ نهفته ماند و آن این‌که همایون علی‌رغم کار در حیطه موسیقی کلاسیک ایرانی(باید اشاره کنیم که متأسفانه کار شناسایی و تعریف ژانرهای مختلف موسیقی در ایران از سوی اهل فن مغفول مانده است.) همراه با آهنگ‌سازانی جوان و مدعی هیچ‌گاه نتوانست مخاطبان خاص موسیقی کلاسیک ایرانی را راضی کند. نگاهی گذرا به کارهای او همراه با اشخاص و گروه‌های مختلف بیش از پیش ما را به این نکته وافق می‌سازد که به واقع، هیچ اثری با خوانندگی همایون در عرصه موسیقی کلاسیک ایرانی ارزشمند و به اصطلاح خاص نبوده است. (این در حالی است که می‌دانیم خواننده‌ای همانند رامبد صدیف تنها با یک اثر خاص نام خود را در موسیقی ایرانی جاودانه کرد!) همکاری با گروه‌های موفقی چون دستان، علی قمصری و گروه همنوازان حصارش و هم‌چنین سهراب پورناظری شاید از نظر مالی سودی برای طرفین داشته است ولی مطمئناً نه برای هنر و نه برای همایون هیچ سود و دست‌آورد هنری در بر نداشته است. در این میان کار با اردشیر کامکار، که اتفاقاً آن نیز جز کارهای نخستین همایون است، برهمه آثار دیگر وی برتری دارد.

چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟ جز این‌که همایون به انتخاب خود، برای کار با آهنگ‌سازان و نوازندگان پس‌رفت داشته است! در مقاله‌ای دیگر و اتفاقا در خصوص پدر همایون یعنی محمدرضا شجریان، به اهمیت و نقش پررنگ آهنگ‌سازان و نوازندگان در رشد و شکوفایی و حرکت رو به جلو خواننده اشاره کرده بودم. در این‌جا باید به زیرکی و هوشیاری شجریان پدر آفرین گفت و در عین حال او را سرزنش کرد که با این‌که آواز و تکنیک‌های آن‌را به خوبی به فرزند خود آموخته است، چرا از راهنمایی صحیح در خصوص یافتن راه صحیح به فرزند خود کوتاهی نموده است. قابلیت صدای همایون، رنگ، جنس و حس و حال صدای وی بسی دل‌پذیر است و دریغ است که با کارهای بی‌هویت و فاقد ارزش هنری و تهی از مطلب و محتوا عمر هنری‌اش را بر باد دهد. یک مثال ساده در انتخاب هوشمندانه، سالار عقیلی است. عقیلی بی‌هیچ تردید پرکارترین خواننده موسیقی کلاسیک ایرانی در سال‌های اخیر است. کارهای فراوان، او را به اصطلاح، به خواننده‌ای بازاری تبدیل کرده است که این پدیده خود به موسیقی کلاسیک ایرانی، که گفته می‌شود با کمبود مخاطب روبروست، پدیده‌ای قابل تامل و بررسی است. قبل از وی علیرضا افتخاری در این عرصه چنین نقشی را بر عهده داشت.

به هر حال سالار عقیلی در میان مخاطبان عام جایگاه خود را یافته بود و بلیت کنسرت‌های‌ش نیر فروش می‌رفت، ولی با تیزهوشی از فرصت به وجود آمده بهترین استفاده را برد و قدرت و توانایی صدای خود را به رخ مخاطبان موسیقی کلاسیک ایرانی کشاند. همکاری او با سیامک آقایی در آلبوم «یاد باد» او را بر قله‌ای نشاند که دوست و دشمن را به تحسین وا داشت.

همایون شجریان علی‌رغم تلاش برای خلق اثری نوآورانه و قابل توجه در عرصه موسیقی کلاسیک ایرانی و نه پاپ-سنتی (که نشانه این تلاش، کار با آهنگ‌سازی چون علی قمصری است) عملاً موفقیتی را کسب نکرده است. اما مهم اینجاست، که قمصری به رغم تلاش‌های قابل تقدیر و حرکت‌های مثبت و سازنده‌اش چون پرکاری و حرکت در خلاف جهت خواننده‌سالاری و خواننده پروری، هیچ‌گاه نتوانسته است نه مخاطب خاص و نه مخاطب عام را جذب کارهای خود کند. «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم!»

homayoun-shajarian-ghamsari

با این اوصاف، همایون حداقل می‌تواند خوشحال باشد که مخاطب عام را به کارهای خود جذب کرده است و این خود کار کوچکی نیست و از عهده هر خواننده‌، نوازنده و یا آهنگسازی بر نمی‌آید. در عین حال باید خود را مدیون آهنگ‌سازی چون ضرابیان بداند که بعد از ده سال با اتکا به آثار او ۱۴ سانس در یک هفته به روی صحنه رفته است و مخاطبین‌ش را به سالن کنسرت کشانده است. لیکن باید به یاد داشته باشد که اگر پدرش شجریان شده است، دلیل‌ش تنها آواز خوش نبوده، بلکه زیرکی استفاده به جا از نام و استعداد بزرگان عرصه‌ی موسیقی به همراه جهد و کوشش بی‌نظیرش او را شجریان کرده است.

همایون صدا را از پدر به ارث برده است، اما هوش و ذکاوت پدر در او تبلور نیافته است. اگر سال‌های متمادی نیز به دنبال آهنگ‌سازان تهی از محتوا، که از ارائه تکنیک و امکانات در اختیارشان مخاطبان را ذوق زده می‌نمایند و سعی در بزک کردن آثارشان، با استفاده از انواع ترفندهای موسیقی غربی دارند برود، یک درصد موفقیت کار با ضرابیان یا کار اپرای مولانا را تجربه نخواهد کرد.

این کارنامه‌ی هنرمندی‌ است که شاید با توجه به فروش فوق‌العاده کنسرت اخیرش، باید او را در کارش بی‌نظیر بدانیم، ولی واکاوی دقیق دوره‌ی خوانندگی وی، ما را به نتایج تلخی رساند که باید خوانندگان دیگر از آن درس بگیرند و به دنبال ارائه کلیشه‌ها، به همراه واپس ماندگان هنری و فکری موسیقی و یا همراهی با شیفتگان نوآوری نیفتند. نوآورانی که آثارشان از ضعف‌های عدیده‌ای چون محتوای موسیقایی، تلفیق شعر و موسیقی و از همه مهم‌تر آشفتگی در نغمه پردازیها و جمله‌بندی‌ها رنج می‌برد و دردناک آن‌که ظاهراً آفرینندگان می‌پندارند که در حال خلق آثاری در جهت شکوفایی و رشد موسیقی ایرانی هستند. برای خوانندگان جویای نام و حتی مطرح انتخاب‌های متنوع و پرکاری اهمیت وافر دارد؛ کاری که خواننده‌ای چون سالار عقیلی به خوبی انجام داده است و حتی پس از شهرت یافتن‌ش، برای کم رنگ نشدن حضورش در ذهن طیف‌های مختلف مخاطبین موسیقی از تیتراژخوانی سریال‌های تلویزیونی نیز غافل نیست. این در حالی است که خوانندگان جوان و گمنامی را می‌بینیم که با هزاران ضعف در خوانندگی‌شان، دم از گزیده‌کاری می‌زنند و آثار باید با سلیقه و روحیه آن‌ها سازگار باشد. همایون در حالی که به ظاهر سعی بر گزیده‌کاری دارد، آن‌را به بدترین شکل ممکن به کار گرفته است و به جرأت می‌توان گفت علی رغم توانمندی‌های کم نظیرش و دارا بودن جنس و رنگ صدایی جذاب، نتوانسته هیچ اثر ارزشمندی را در عرصه‌ی تخصصی موسیقی کلاسیک ایرانی خوانندگی کند.


4 thoughts on “همایون شجریان؛ موفقیت یا ناکامی؟

  1. کوروش

    خوب همایون زود ایت که به پختگی استاد برسد. ولی نمی دانم چرا شما اینگونه نقد می نویسید؟ .تنها منظورم اینجا نیست . تجزیه و تحلیل کنید ، بخش های متفاوت ایجاد کنید ، مثال و مصداق دقیق بیاورید . از کلی گویی و لحن شعار گونه بپرهیزید. لحن شما عصبی و عقده گشایی است و هول هستید که سریع هر چه شما می گویید مخاطب ان را بپذیرد و بی محابا اینگونه تجویز می کنید که دیگران مانند شما کنند ، اشاره ام به نوشته شما در باره محمد رضا شجریان است ، حدس می زنم در هنگام این گونه نوشتنها تپش قلب دارید و هیجان فراوان . دوست عزیز ارام بنویسید کلی گویی نکنید و بیرق شعار را پایین بیاورید حتما دارم چند سالی دیگر که پخته تر شدید همین نوشته های خودتان را خیلی دوست نداشته باشید. پیشنهاد می کنم اثاری این عزیزان یا دیگر بزرگان موسیقی را بردارید و از ابتدا تا انتها از شعر و اهنگ و … نقادی دقیق و روشنگری کنید تا همه استفاده کنند.

    1. کسری

      آقا کوروش فکر کنم شما بیشتر احتیاج به آرامش دارید تا نویسنده مقاله. اگر شما نقد بخواهید بنویسید چه میکنید؟!!! به نظرم نویسنده مقاله در موضوع مورد بحث تحلیل نموده و البته در خیلی از مطالب بیان شده بیراه هم نرفته؛ اما شما چرا فکر میکنید نویسنده خواسته همه نظراتش توسط مخاطبان مورد پذیرش قرار بگیرد؟ این نظر شخصی شماست. بنده چنین احساسی نداشتم.

  2. كاميار

    واقعاَ نوشته ی ضعیفی بود. هر ادعایی، نیاز به استدلال و یا لااقل مصداق و یا آنالیز دارد (البته در مورد این آخری با شناختی که میشود از نویسنده ی این مقاله پیدا کرد باید ناامید بود). سرتاسر این نوشته سوال ایجاد می کند و بر ابهام خواننده می افزاید، و جملاتی که به صورت احکامی قطعی صادر شده اند هیچ گونه استدلال و عمقی در پشت خود ندارند.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *