زمانی حدود دو الی سه دهه از خلق بعضی از آثار پرویز مشکاتیان گذشته است، همیشه این سوال در ذهن من نقش میگیرد که چرا با توجه به گذشت این زمان، هنوز کارهای او برای ما زنده و تازه است؟ چرا وقتی به پیش درآمد نوا مرکب خوانی، بیداد، چکاد، مقدمه تصنیف صبح است ساقیا و … گوش میسپاریم محو آن میشویم؟ چه چیز درون این فواصل و ریتمها نهفته است که گوش هر شنونده خاص موسیقی و دل هر آشنا و علاقهمند به موسیقی را مجذوب خود میکند؟ و این سوال برای من پیش میآید که راز ماندگاری این آثار در چیست؟ در مطلب ذیل قصد دارم به واکاوی یکی از جنبههای موسیقی مشکاتیان که بیش از هر وجه دیگری در موسیقی او خودنمایی میکند، بپردازم.
یک اثر موسیقی را میتوانیم از زوایای مختلف نوازندگی، آهنگسازی، تلفیق شعر و موسیقی، رهبری گروه، ارکستراسیون، هارمونی، بافت اثر و … مورد بررسی قرار دهیم. اما عنصری که میتواند در ماندگاری یک اثر موسیقیایی در کنار استانداردها، حداقل در اجرا تعیین کننده باشد، کیفیت آفرینش و پردازش ملودی است و در اینجا میخواهیم نظری به کارهای پرویز مشکاتیان از منظر آفرینش در موسیقی داشته باشیم.
موسیقی ایرانی (دستگاهی) معمولا به چهارشکل تکنوازی، بداهه نوازی و قطعات تنظیم شده برای گروه و قطعات تنظیم شده برای ارکستر ارائه میشود. پرویز مشکاتیان در هر چهار شکل ذکرشده صاحب اثر است ولی در اینجا میخواهیم به کارهایی از وی بپردازیم که به صورت گروه نوازی اجرا شدهاند.
شاخصهای آفرینش در موسیقی
شاخصهای آفرینش در موسیقی دستگاهی ایران عبارتند از: ۱٫ تسلط کامل به ردیف موسیقی ایرانی (حتی گاهی به چند روایت)، ۲٫ آشنایی با ردیف آوازی ۳٫ آشنایی با شعر کلاسیک و معاصر ایران ۴٫ شناخت موسیقی معاصر و پیش از آن ۵٫ تسلط نسبی به نوازندگی با یک ساز ایرانی ۶٫ قریحه و ذوق آفرینش و آهنگسازی که تا حد زیادی غریزی است و شاید نتوان آن را به صورت کمی تعریف و تجزیه تحلیل کرد. در واقع میتوانیم بگوییم قریحه و ذوق آفرینش مهمترین فاکتور در خلق یک اثر است.
تسلط کامل به ردیف موسیقی ایرانی
پرویز مشکاتیان علاوه بر تسلط بر ردیف موسیقی در گزینش گوشههای خاص، که ظرف بیان محتوای آثار وی میباشند سلیقهای گزیده و ظریف دارد. حسن سلیقهی مشکاتیان در انتخاب گوشهها برای آهنگسازی مثال زدنی است. برای مثال در آلبوم بیداد، در قطعهی «رازونیاز»، او از میان سی و اندی گوشه در دستگاه همایون گوشه «راز و نیاز» را برگزیده که چه به لحاظ الگوی ملودی و چه به لحاظ الگوی ریتمیک قابلیت کار و پردازش زیادی را برای آهنگساز فراهم میسازد و سپس آن را با فرمی جدید در گروه نوازی موسیقی ایرانی به اجرا درآورده است. یا طراحی چهارمضرابی بر اساس گوشه «غم انگیز» دشتی، خود نمونهای دیگر از دقت نظر وی در ردیف را نشان میدهد.
آشنایی با شعر کلاسیک و معاصر ایران
شعر و ادبیات در کارهای مشکاتیان جایگاه بسیار بالایی دارد. او تنها از شعر برای تلفیق در تصانیفش استفاده نمیکرد، بلکه بسیاری از این اشعار الهامبخش قطعات موسیقی او بود. نه تنها آثار با کلام، که برخی آثار بیکلام وی نیز متأثر از شعر و ادبیات فارسی است. شاید بتوانیم بگوییم زیباترین و شگفت انگیزترین اثر مشکاتیان قطعه «چکاد» است، که خود مشکاتیان اذعان داشته که این اثر را با الهام از شعر «دماوند» ملک الشعرای بهار ساخته است.
آفرینش بسیاری از ساختههای او، مرهون برداشت از شعر، چه به صورت محتوایی و چه به صورت شکلی (فرمی) است. «قاصدک» و «وطن من» از بهترین مثالها برای برداشت محتوایی و قطعه «چکاد» و تصنیف «شیدایی» نیز از بهترین آثار وی از برداشت شکلی است. در «قاصدک» و «وطن من» چیزی که مشهود است این است که سازندهی اثر، محو در مفهوم و محتوای شعر است و موسیقیاش نیز از دل آن محتوا و شعر بیرون آمده است و در تصنیف شیدایی وچکاد این وزن و موسیقی شعر است که او را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و باعث خلق چنین اثری شده است. پرویز مشکاتیان علاوه بر تسلط، ارتباط عمیقی با شعر داشت. که بزرگان هم دوره وی از جمله حسین علیزاده نیز به تسلط و ارتباط مشکاتیان با شعر اشاره داشتهاند و آن را یکی از ویژگیهای بارز شخصیت او در ساخت آثارش میدانند.
شناخت موسیقی معاصر و پیش از آن
مشکاتیان بیش از آنکه تحت تاثیر موسیقی قبل از خود یعنی موسیقی رادیو (گلها) باشد، از موسیقی دورهی پیش از گلها و از استادانی نظیر: درویشخان، عارف، شهنازی، صبا و فروتن تاثیر پذیر بوده است، که ردپای این تاثیر را میتوان در حضور وی در مرکز حفظ و اشاعه جست و جو کرد. مشکاتیان در دوره حضورش در مرکز حفظ و اشاعه به بازسازی آثار قدما میپرداخته و به عنوان سرپرست گروه وظیفه تنظیم قطعات و تصانیف را بر عهده داشته است. مشکاتیان در خاطرات خود ذکر میکند که تنظیم قطعات و ساخت جوابهایی برای تصانیف در دوره مرکز حفظ و اشاعه، مشقهای ابتدایی او برای آفرینش و خلق اثر در موسیقی بوده است. حسن سلیقه او در انتخاب آثار ساخته شده توسط قدما نیز نمایان است. برای مثال در آلبوم «دستان»، او از خیل آثار زیبای موسیقی ایران قطعه دخترک ژولیده علینقی وزیری را انتخاب و برای گروه تنظیم کرده است، که کار بسیار موفقی در حوزه بازسازی نیز تلقی میشود یا در آلبوم نوا، قطعه نهفت برگرفته از تمهای ساخته شده توسط صبا و هرمزی است، که مشکاتیان آن را بسط و گسترش داده است.یعنی جایی که او دستی در ساخت آهنگ هم نداشته به گونهای اثر را انتخاب وتنظیم کرده گویی که آنرا مال خود کرده است. این نشان دهنده آن است که پرویز مشکاتیان، یک موزیسین مولف و خلاق بوده است. او چه در آثاری که خود آهنگسازی کرده و چه در آثاری که آنها را تنظیم کرده و یا از آنها برداشت موسیقیایی داشته، این خلاقیت و مولف بودن را نشان داده است.
موسیقی برای مشکاتیان و هم قطاران او صرفا یک موسیقی کاربردی برای رادیو و گذاشتن یک موسیقی روی یک ترانه نبود. بلکه در دوره آنها کارکرد موسیقی متفاوت میشود و به تعبیری خاصتر میشود. مشکاتیان و هم دورهایهای او علاوه بر ساخت تصانیف، اهمیت به سزایی به موسیقی بیکلام در قالب پیش درآمد، ضربی، تکنوازی و ساز و آواز میدادند.
تسلط نسبی به نوازندگی با یک ساز ایرانی
ویرتئوز بودن مشکاتیان در نواختن ساز سنتور و آشنایی و نوازندگی وی با ساز سه تار، کمک شایانی در خلق آثار او داشته است. هم چنین، نوازندگی به او امکان بیشتری را داده تا خودش را در موسیقی ایرانی عرضه و ماندگار نماید. برای مثال استفاده از پایههای سهتاری در سنتور و گروه نوازی از ویژگیهای مهمی است که به آهنگسازی وی کمک نموده است. برای مثال میتوان به چهارمضراب دل انگیزان در مایه افشاری اشاره کرد .
خلق آثار او برای سنتور دارای ویژگیهای بسیار است که در این مقاله به آن نمیپردازم.
به دلیل ماهیت موسیقی ایرانی و به اصطلاح آوازی بودن آن، خلق و آفرینش ملودی در یک اثر موسیقیایی با معیار ردیف دستگاهی از درجه اهمیت بسیاری برخوردار است. در حالیکه در موسیقی غرب تنظیمات پیچیده و ارکسترال همپایه خلق و آفرینش ملودی در موسیقی ایرانی حائز اهمیت است. این تفاوت بسیار فاحشی است که بین این دو موسیقی وجود دارد. و موسیقیدانهایی که در کارهایشان از فاکتور اول بیشتر بهره گرفتهاند توانستهاند آثار ماندگارتری را به جای بگذارند و به این دلیل است که کارهای موسقیدانانی مانند: مشکاتیان، لطفی و علیزاده در این دوره با استقبال بسیار مواجه میشود. چون همچنان که از استانداردهای لازم در تنظیم گروه، نوازندگی و اجرا برخوردارند، پرورش ملودی بطور مکرر در قطعاتشان موج میزند و این چیزی است که خوشایند مخاطب ایرانی است. از این میان، آثار پرویز مشکاتیان به لحاظ وجود فاکتور اول، یعنی خلق ملودیهای مکرر در قطعه بسیار قوی هستند. او چه در کارهای بیکلام و چه با کلام جدای از تسلطش بر ردیف، شعر، قدرت نوازندگی و تسلط بر موسیقی سنتی ، گویی آثارش از منبع الهام نابی سرچشمه گرفتهاند. که ما آن را ذوق و قریحه خدادادی میگوییم. و این چیزی نیست که صرفا با آموزش بتوان به آن دست یافت. به طور مثال در پیش درآمد نوا مرکب خوانی، آهنگساز از موتیفها و ملودیهای جدید و غیرقابل پیش بینی در هر لحظه از کارش استفاده میکند، به جای اینکه از تکنیکهای بسط و گسترش برای گسترده کردن یک ملودی خود استفاده کند. یعنی به جای اینکه یک موتیف ثابت را بردارد و بعد با واریاسیونهای مختلف و سکانسهای متفاوت آن را تغییر دهد، از الگوهای ملودی تازهای استفاده میکند و در پردازش آن با ورود به ریتمها و مدگردیهای مختلف ،تنوع در موسیقی خود را افزایش میدهد و مخاطب را هر لحظه با اتفاق تازهای مواجه میسازد.
مشکاتیان، حافظ موسیقی ایران
در این قسمت شاید بتوانم جواب سوالاتی که در مقدمه مطرح شد را بدهم. در ابتدا ما وقتی به موسیقی مشکاتیان گوش میدهیم، نه اینکه محو تنظیم پیچیده یا ارکستراسیون و یا هارمونیهای خاص آن شویم، بلکه بیشتر تحت تاثیر ملودیهای بسیار نافذ و دلنشین او میگردیم. (همانطور که اشاره شد که این ملودیها بعضا از ردیف، شعر، ریتمها و موسیقی نواحی ما و … نیزسرچشمه گرفته است و در خدمت موسیقی او درآمده است). این ملودیها در عین حال که ساده به نظر میرسند، اما دسترسی به آنها دور از دسترس میباشد (سهلِ ممتنع). او بیشتر از آنکه اسیر فضاسازی و رنگآمیزی با استفاده از ارکستراسیون و تنظیمهای پیچیده گردد، جنبهای از موسیقی ایران را نشان میدهد که با اصالت آن بیشتر گره خورده است و شاید به همین جهت است که وقتی کارهای او را میشنویم، ناخوداگاه اشعار حافظ در ذهنمان نقش میبندد، چرا که در موسیقی او گزیدهگویی، ملودیهای بدیع، پایبندی به سنت و در عین حال سنتشکنی و نوآوری و خلاقیت را در کنار هم میبینیم. چیزی که از لحاظ زیباییشناسانه به اشعار حافظ نزدیک است.