احتمالاً با شنیدن نام جز، نواهای کلاسیک این سبک در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی را به خاطر میآوریم؛ ارکسترهای بزرگ تشکیل شده از سازهای بادی که در کنار پیانو و کنترباس همنوازی میکنند. اما جدا از تمام تصویرهای کلیشهای، موسیقی جز در یکصد سال اخیر سرشار از نوآوریهای توقفناپذیر بوده و گسترهی متنوعی از صداها، رنگها و الحانِ موسیقایی را در خود جای داده است. در حقیقت آنچیزی که امروز در مرزهای پهناور جَز شنیده میشود بسیار گستردهتر از آن است که بتوان همهی آنها را با استانداردهای اولیه این ژانر شناسایی کرد. فرمهای منعطف و روح آزادِ جَز این امکان را در طول سالهای متمادی به وجود آوردند که هنرمندان این سبک، هم از ریشهها و مؤلفههای سبکهای دیگر در آثار خود بهره ببرند و هم بتوانند سازهای مختلفی از گوشه و کنار جهان را در چارچوب موسیقی جز به کار گیرند.
از نوآوریهای ساختاری نوازندهی افسانهای ترومپت، مایلز دیویس (Miles Davis)، تحت عناوین مُدال جز، بیباپ، پستباپ، کول جز و فیوژن تا صدای جدید تولید شده از همجوشی موسیقی فولکلور و جهانی با سبک جز، که نسل دوم جزمَنهای اروپایی به رهبری یان گاربارک (Jan Garbarek) آن را گسترش دادند؛ همه طیفهای متنوعی از منشور موسیقی جز هستند که تاریخ موسیقی معاصر به خود دیده است. از تجربیات گوناگون بر اساس اسلوبهای متفاوت که بگذریم، ورود سازها به ارکسترهای جز نیز تاریخی پرفراز و نشیب و خواندنی دارند. با وجود اینکه سازهای تخصصی جز هنوز کم وبیش ثابت ماندهاند اما به دلیل همان انعطاف ساختاریِ این گونه، از دههی پنجاه میلادی به اینسو، تجربیات شگفتانگیزی در سازبندی گروههای جز رخ داده است.
عود به عنوان یکی از سازهای اصلی و کهن موسیقی خاورمیانه از اولین سازهای شرقی بود که به گروههای موسیقی جز راه پیدا کرد؛ سازی که امروز جلوهی باشکوهی از موسیقی شرق را در این ژانر از خود به نمایش گذاشته است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد به سیر تاریخی تولد، حیات و شکوفایی ساز عود در موسیقی جز بپردازم.
احمد عبدالمالک ، ورود عود به ارکستر جز
احمد عبدالمالک (Ahmed Abdul-Malik) نوازندهی آمریکایی کنترباسِ سبکِ جَز اولین هنرمندی بود که عود را وارد این ژانر موسیقی کرد. عبدالمالک به واسطهی ریشههای سودانی والدینش و همسایههای عربش همواره در معرض موسیقی عربی قرار داشت. او که بیسیست ارکستر هنرمندان صاحبنامی چون تلانیوس مانک (Thelonious Monk)، آرت بلیکی (Art Blakey) و رندی وستون (Randy Weston) بود؛ عود و موسیقی مقامی عرب را نزد «جمال اصلان» (Jamal Islan) و «نعیم کاراکاند» (Na’im Karakand) فرا گرفت و در در سال ۱۹۵۸ اولین تجربیاتش در همنوازی عود و سازهای اهلی جز را در آلبوم «جز صحرا» (Jazz Sahra) ارائه داد. عبدلمالک این آلبوم را با همنوازی سازهای عود، ساکسوفون، قانون، درامز، کنترباس، ویلونِ عربی، کلارینت و داربوکا ضبط کرد. در «جز صحرا» کمتر میتوان صدای عود را در میان ارکستر شلوغ سازهای عربی تشخیص داد و نتیجه بیشتر اثری بر پایهی موسیقی مقامی عربی است که سولوهای ساکسوفونِ «جانی گریفین» (Johnny Griffin) در آن خودنمایی میکنند؛ آلبومی که دستکم از لحاظ تاریخی و گشودن دریچههای جدید به ژانر، حائز اهمیت است.
عبدالمالک در سال ۱۹۵۹ «ملاقات شرق و غرب» (East Meets West) را منتشر کرد که ادامهی منطقی آلبوم پیشین او بود. باز هم به سختی همجوشی اتفاق میافتد اما اینبار، هم، صدای عود مالک قابل تشخیص است و هم حضور نوازندهی افسانهای ترومپت هاردباپ، لی مورگان (Lee Morgan)، کیفیت فوقالعادهای به اثر بخشیده است. عبدالمالک در دههی شصت نیز با دو آلبوم «صداهای آفریقا» (Sounds of Africa) و «مسحور» (Spellbound) با نوای عودش میان موسیقی خاورمیانه و جز پل زد. با این تفاوت که او برخلاف دفعات قبل در معدود قطعاتی که عود نواخته آن را در همان نقشی به کار گرفته بود که از یک ساز ارکستر جز انتظار میرود.
بشنوید: Nadusilma از آلبوم Sounds of Africa
ربیع ابو خلیل، پیشرو در جز عربی
تجربیات جدیتر عود در موسیقی جز را آهنگساز و نوازندهی لبنانی، ربیع ابوخلیل (Rabih Abu Khallil)، پیگیری کرد. او پس از فراگیری عود در زادگاهش، در خلال جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۸ به آلمان مهاجرت کرد و در آنجا نوازندگی فلوت و مبانی موسیقی کلاسیک را آموخت. ابوخلیل از دههی هشتاد به این سو در آثار متعددش تلاش کرده تا موسیقی سنتی عربی را با مؤلفههای جز بیامیزد. او از آلبوم «میان غروب و طلوع» (Between Dusk and Dawn) منتشرشده در سال ۱۹۸۶ تا آخرین اثرش در سال ۲۰۱۲ با عنوان «مردم گرسنه» (Hungry People) راهی مشخص را پیش گرفته است. مسیری ثابت بدون فراز و نشیب، که طی آن توانسته نواهایی سرگشته میان موسیقی سنتی عرب و موسیقی تلفیقی را به مخاطبان خود ارائه دهد.
تکنیک و سرعت قابل ستایش ابوخلیل در عودنوازی که برخی آن را نزدیک به متد نوازندگی گیتار جز میدانند، امکان مهمی در موسیقی او ایجاد میکند که به واسطهی آن میتواند هر زمان که بخواهد از رنگ و بوی عربی آثارش بکاهد، هرچند که بررسی آثار ابوخلیل نشان میدهند او دلبستهی ملودیهای عربی است و در بیشتر موارد فرمها و فیگورهای جز را در قالب این نواهای آشنا بهکار میگیرد. برای درک نوازندگی تکنیکی و جز مانند عودِ ابوخلیل به قطعهی Tsarka از آلبوم «شتر آبی» گوش دهید.
بشنوید: Tsarka از آلبوم Blue Camel
ابوخلیل در طی سه دهه فعالیتش با نوازندگان شناخته شدهی دنیای جز کار کرده است. گابریل میراباسی (Gabriele Mirabassi) کلارینتنواز، تام وارنر (Tom Varner) فرنچهورننواز، کنی ویلر (Kenny Wheeler) ترومپتنواز، آنتونیو هارت (Antonio Hart) ساکسوفونیست، مایکل گودار (Michel Godard) توبانواز، الری اسکلین (Ellery Eskelin) ساکسوفونیست، چارلی ماریانو (Charlie Mariano) ساکسوفونیست، گلن ولز (Glen Velez) درامر، ادی آلن (Eddie Allen) ساکسوفونیست و هوارد لوی (Howard Levy) نوازندهی سازدهنی از جمله مهمترین نوازندگانی هستند که در آثار پرشمار ابوخلیل با او همکاری کردهاند.
ابوخلیل در بهترین آلبومش «شتر آبی» (Blue Camel) با دو نوازندهی بزرگ معاصر جز، کنی ویلر نوازنده ترومپت و چارلی ماریانو نوازنده ساکسوفون به کیفیتی از ترکیب عود با سازهای اهلی جز رسید که بسیار به فرم اصلی موسیقی سوئینگ، یعنی در همنوازی ملودی اصلی توسط چند ساز اصلی ارکستر، شباهت داشت؛ فرمی اگر چه ساده و فاقد ظرافتهای هارمونیکِ جز اما بسیار صمیمی و گوش نواز. ابوخلیل پیش از «شتر آبی» نیز در آلبوم «میان غروب و طلوع» با همنوازی عود و نوای فوقالعاده ساکسوفونِ چارلی ماریانو، یک سوئینگ عربی خلق کرده بود.
از میانههای دههی نود به این سو ابوخلیل، ساز توبا به نوازندگی مایکل گدار را به ارکستر خود وارد کرد، و این همکاری تا به امروز در کوئینتت ابوخلیل ادامه پیدا کرده است. اوج همکاری این دو در آلبومهای «پاهای مورتون» (Morton’s Foot) و «والس عربی» (Arabian Waltz) به چشم میآید.
بشنوید: Ornette never sleeps از آلبوم Arabian Waltz
ربیع ابوخلیل اگر چه جدیترین معرف ساز عود به مخاطب جهانی و مهمترین منبع الهام عودنوازانی است که به مرزهای جهانی نوازندگی این ساز فکر میکنند اما با این حال، او هیچگاه نتوانست موسیقیاش را به صورت تمام و کمال از مؤلفههای فیوژن رها سازد و به یک صدای جدید و شخصی در جز برسد. کاری که نسلی از نوازندگان عودِ پس از او از جمله انور براهم و ظافر یوسف موفق به آن شدند.
انور براهم، کمال عود و جز آبستره
اتفاق بزرگ برای ساز عود و از آن مهمتر برای کلیت جز معاصر توسط آهنگساز و عودنواز تونسی، انور براهم (Anouar Brahem)، پایهگذاری شد. براهم که امروز فراتر از طبقهبندیهای مرسوم به برداشتی شاعرانه و منحصربهفرد از جز رسیده است؛ درباره آشناییاش با این سبک میگوید: «وقتی پانزده۱ سالم بود، بداههنوازی کیت جرت در کنسرت کلن را گوش دادم. این یک شوک بزرگ برای من بود. به نحوی، او بود که درهای موسیقی جز را به روی من باز کرد. و از آن پس بود که من واقعاً میخواستم با موزیسینهای جز ساز بزنم.»*البته براهم این شانس را داشت که هم تمام تجربیات ابوخلیل را پشت سر خود ببیند و هم این که موسیقیاش در جوانی مورد پسند مانفرد ایشر، مدیر نشرِ معظم ایسیام قرار بگیرد.۲ فردی که خود براهم نقش او را در سیر فعالیت هنریاش بسیار مهم میداند و بیان میکند که اگر او نبود ممکن بود آهنگسازیهایش متفاوتتر از آنچیزی باشد که امروز میشنویم.
از دههی نود تا امروز ٰ براهم به عنوان یکی از هنرمندان کمپانی ایسیام پروژههای مختلفی را در قالب گروههای متفاوتِ جز رهبری کرده است. او ابتدا طی همکاری با یان گاربارک (ساکسوفونیست نروژی) و شوکت حسین (Shaukat Hussain) (نوازندهی پاکستانی طبلا) در سال ۱۹۹۴ آلبوم «مدار» (Madar) را منتشر ساخت که اثری با رنگ و بوی فیوژن بود؛ پروژهای بلندپروازانه به رهبری گاربارک که همواره با گشادهدستی پذیرای تجربیات متنوع و البته نوازندگان شرقی بود.۳ براهم دربارهی خلق مدار میگوید: «یان گاربارک اولین آلبومم، برزخ، را شنیده بود. مانفرد گفت که او علاقه دارد با من همنوازی کند، و او که میدانست من عاشق کارهای گاربارک هستم این پروژه را سامان داد.»
آلبوم بعدی، «خمسه» (Khomsa)، در سال ۱۹۹۵ بازاجرای مجموعهای از آهنگسازیهای براهم برای فیلم و تئاتر بود. اثری که با حضور سازهای عود، پیانو، آکاردئون، ساکسوفون، کنترباس و ویلون اولین نشانههای خروج براهم از فضای فیوژن و ورود او به دنیای جز بود. عودنوازی براهم در «خمسه» که شباهت زیادی با مدل نوازندگی گیتار فلامنکو دارد با آکاردئون ریچارد گالیانو (Richard Galliano) درمیآمیزد و ترکیب غریبی از جز میسازد. ترکیبی که کمالش را در آثار تریوی اروپایی براهم در هزارهی سوم میتوان به وضوح دید.
بشنوید: sur linfini bleu (دونوازی عود و آکاردئون) از آلبوم Khomsa
پروژهی بعدی با نام «ثمار» (Thimar) تریویی متشکل از براهم، جان سورمن (John Surman)، ساکسوفوننواز انگلیسی و دیو هالند (Dave Holland)، نوازندهی کنترباس بود. گروهی در بالاترین سطح نوازندگی که حاصلش دو قطعهی درخشان Kashf با همنوازی عود و ساکسوفون و Qurb دوئتی برای عود و کنترباس است. به خصوص قرب که در آن میتوان نهایت کیفیت متاثرکننده و فضای اندوهبار موسیقی براهم را لمس کرد.
در هزارهی سوم تریوی اروپایی براهم با حضور فرانسوا کوتوریه (François Couturier) به عنوان نوازنده پیانو و ژان لویی ماتینیه (Jean-Louis Matinier) نوازنده آکاردئون در کنار نوازندگی عود توسط شخص براهم تشکیل شد. این تریو دو شاهکار «ردپاهای گربهی سیاه» (le pas du chat noir) و «سفر سحر» (le voyage de sahar) را در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ منتشر کرد. «ردپاهای گربهی سیاه» به گفتهی خود براهم حاصل اتودهای او با پیانو در مدت زمانی است که از نوازندگی عود دست کشیده بود. یک جز مینیمالِ سرشار از سکوت که گاهی یادآور موسیقی موزتِ (Musette) کافههای پاریس است و گاهی به آثار مینیمالِ هنرمندان کلاسیک مدرن همچون اریک ساتی (Erik Satie) و آروو پارت (Arvo Pärt) شباهت دارد. براهم در «سفر سحر» نیز ملودیهای اندوهبار اندلسی را در فرم آزادانهی جز در ورود و خروج سازها و شکلگرفتن سولوها و سوال و جوابهای سازها به کار میگیرد.
این دوگانهی براهم پروژهای تغزلی و ماندگار در تاریخ معاصر موسیقی است که سرشار از میلی نامتناهی به انتزاع و کارکرد ایماژیستی موسیقی او است. موسیقی براهم در این پروژه یک آبستره ساده است که در آن تکتک سازها با اهمیتی یکسان نغمههایشان را میپراکنند و در آخر یک تصویر واحد میسازند. و به همین دلیل است که بیشترین نزدیکی را با جز دارد. او در این دوگانه از فرمها، ریتمها و سنتها آزاد است، حتا به موسیقی مقامیای که خاستگاه ساز تخصصیاش هم هست چندان اهمیتی نمیدهد (درست بر خلاف ربیع ابوخلیل). براهم تنها به کیفیت خیالانگیز قطعات میاندیشد و همین باعث میگردد تا در این دو آلبوم جایی برای شیریننوازی و بداههپردازیهای معمول جز نباشد و بیشتر از نوای خود سازها این انعکاس اصوات در یکدیگر باشد که موسیقی را بسازند.
بشنوید: Déjà la nuit از آلبوم Le pas du chat noir
بشنوید: L’Aube از آلبوم Le Voyage de Sahar
آخرین پروژهی او کوارتت براهم با آلبوم «چشمهای خیرهکننده ریتا» (The Astounding Eyes Of Rita) بازگشتی به ریشههای عربی عود و بیان جز مانند ملودیهای عربی و آفریقایی است.
میراث انور براهم در عودنوازی و آهنگسازی، مرزهای ناممکنی است که به روی ساز عود گشوده است. او نشان داد که این سازِ وابسته به یک موسیقی سنتی چگونه میتواند صدایی فراتر از جغرافیای خاستگاهش داشته باشد. حالا دیگر سونوریته (جنس صدا) عودنوازی براهم از کلیشههای شنیداری این ساز در موسیقی خاورمیانه جدا شده است. عودِ براهم نهتنها دیگر نماینده و مجری موسیقی عربی و خاورمیانه نیست بلکه به یکی از آشناترین صداها در جز معاصر بدل گشته. او با عود به یک صدای جدید در موسیقی معاصر رسیده است.
مارسل خلیفه، مقامات عود و جز بداهه
مارسل خلیفه (Marcel Khalifeh)، آهنگساز و عودنواز لبنانی بیشتر به واسطهی آهنگهای سیاسی و اجرای شعرهای محمود درویش، شاعر آزادیخواه فلسطینی مشهور است. اما تک اثر او در سبک جز با نام تقاسیم (Taqasim) که در سال ۲۰۰۶ منتشر گشت، بداههنوازی درخشانی در قالب تریوی عود، کنترباس و پرکاشن است. تقاسیم در موسیقی عربی به چند بداههنوازی ملودیک در گوشههای مقامات عربی گفته میشود که نوازنده طی آن از مقامی به مقام دیگر (مدولاسیون) میرود. تقاسیمِ مارسل خلیفه زبان مشترک بداههنوازی به عنوان یکی از اصول بنیادی موسیقی جز و موسیقی مقامی (دستگاهی) اقوام خاورمیانه است.
بشنوید: بخشهایی از قطعهی سوم آلبوم تقاسیم
ظافر یوسف، جز، عود و صوفیسم
ظافر یوسفِ (Dhafer Yussef) تونسی یکی دیگر از عودنوازانی است که به زبانی شخصی در پیوند عود و جز رسیده است. یوسف را پس از براهم میتوان دومین نوازندهی عودی دانست که خود را از سنتها و الحانِ موسیقی عربی جدا کرده و به صدایی فراتر از مرزهای جغرافیایی در پیوند این ساز و موسیقی جهانی رسیده است.
یوسف در آلبومهای «الکتریک صوفی» (Electric Sufi)، «رسالت دیجیتال» (Digital Prophecy) و اثر آخرش، «مرثیه پرندگان» (Birds Requiem)، پیوند مبتکرانهای میان ادبیات صوفیانه (با آواز خود یوسف) و گسترهای از صداهای الکترونیک، راک و جز برقرار ساخته، که ترکیب آنها به تجربیات هنرمندانِ موج نوی جز نروژ همچون ایویند آئارست (Eivind Aarset) و نیلز پیتر مولوائر (Nils Petter Molvær) شباهت دارد. آنطور که خود یوسف میگوید هنرمندان نئو جز نروژ از منابع الهام او هستند و به همین جهت با پیتر مولوائر نوازنده ترومپت، یان بنگ (Jan Bang)، دیجی و ایویند آئارست گیتاریست و متخصص موسیقی الکترونیک نروژی به همکاری پرداخته است.۴
بشنوید: Man of Wool از آلبوم Electric Sufi
یوسف در تنها اثر تمام آکوستیکش «راپسودی ابو نواز» (Abu Nawas Rhapsody) با همراهی پیانیست سرشناس ارمنی دنیای جز، تیگران هاماسیان (Tigran Hamasyan)، بداههنوازیهای جز و پیوندش با فضای صوفیانه منحصربهفرد موسیقیاش را دنبال کرد.
بشنوید: Les Ondes Orientales از آلبوم Abu Nawas Rhapsody
اسمج، جز و عود الکترونیک
اسمج (Smadj)، نوازنده عود، گیتار و آهنگساز تونسی هنرمندی است که نقش عود در موسیقی آینده را ترسیم میکند. او با نوازندگی عود الکترونیک و بهکارگیری خلاقانهی آن در کنار عود آکوستیک و افکتهای الکترونیکی فضاهای جدیدی بهروی این ساز باستانی گشوده است. او در سبک ویژهی آهنگسازیاش که نام «تاتوم» (Tatoum) را روی آن گذاشته؛ ترکیبی از جز – فانک و ملودیهای شرقی را در بستری از یک موسیقی پرهیجانِ الکترونیک ارائه میدهد.
اسمج در پروژهی دونفرهاش به همراه مهدی حداب (Mehdi Haddab)، عودنواز الجزایری، با نام Duoud بیشتر به موسیقی الکترونیک و حتا ترنسِ حاورمیانهای نزدیک شد و در آلبوم شنیدنی اما مهجور ماندهی «سلین» (Selin) در کنار اریک تروفاز (Erik Truffaz) و ابراهیم معلوف (Ibrahim Maalouf)، دو نوازندهی مهم معاصر ترومپت و تالوین سینگ (Talvin Singh) نوازندهی طبلا، یک اثر جز جهانی را خلق کرد که مجموعهای شنیدنی از ریتمهای هندی، موسیقی الکترونیک، بداههنوازیهای ترومپت و ملودیهای عربی و ترکی است.
بشنوید: Anarouz از آلبوم Selin
و راهی که ادامه دارد
هنرمندانی که در بالا شرحشان رفت همه از عودنوازانی هستند که جَز برای آنها یک دغدغه و ابزاری دائمی برای بیان موسیقی بوده و تأثیر بهسزایی در روند تکاملی ساز عود داشتهاند. اما اگر بخواهیم نگاه دقیقتری به پیوند عود و جز در سالهای اخیر داشته باشیم با نوازندگانی روبرو میشویم که در مرتبهای پایینتر آثاری را در فضای جز خلق کردند. شاهین علوی با سرمه، سیمون شاهین (Simon Shaheen) با Blue Flame، کامیلیا جبران (Kamilya Jubran) با Wanabni، برایان پرونکا (Brian Prunka) با پروژهی Nashaz، جوزف تاوادروس (Joseph Tawadros) با The Hour of Separation، آموس هوفمن (Amos Hoffman) با Evolution،جورج امگریدیچیان (George Mgrdichian) با One Man’s Passion و محمد ابوذکری (Mohamed Abozekry) با آلبوم Chaos از جمله این هنرمندان هستند.
بشنوید: پلکان از شاهین علوی از آلبوم سرمه
بشنوید: قطعه lam از Kamilya Jubran & Werner Hasler از آلبوم Wanabni
پانویسها
* نقلقولها از انور براهم از + + + +
۱. البته احتمالاً براهم در بیان سن دقیقش دچار اشتباه شده چون هنگام انتشار کنسرت کلن او هجده سال داشت.
۲. جالب این جا است که ربیع ابوخلیل دو سال زودتر از براهم جذب کمپانی ایسیام شد و در سال ۱۹۸۸ آلبوم «نفس» (Nafas) را تحت قرارداد این کمپانی ضبط کرد؛ اما پس از آغاز همکاری براهم با ایسیام او هیچ آلبوم دیگری را برخلاف روال مرسوم این کمپانی با آنها ضبط نکرد و به انیا رکوردز (Enja Records) رفت، نشری که به ارائهی آثاری در قالب فیوژن و موسیقی جهانی معروف است.
۳. یان گاربارک به تلفیق جز و موسیقی فولکلورِ نوردیک مشهور است. او همچنین طی همکاری با گروه آوازی «هیلیارد آنسامبل» (The Hilliard Ensemble) ترکیبی از جز و سرودههای روحانی موسیقی کهن را ارائه داد. با استاد فاتح علیخان (با نصرت فاتح علی خان اشتباه گرفته نشود) در آلبوم «راگاها و ساگاها» (Ragas And Sagas) موسیقی قوالی را تجربه کرد و در آثار دیگری در کنار هنرمندان سرشناس موسیقی شبه قاره، ذاکر حسین، شانکار و شوکت حسین به همکاری پرداخته است.
۴. نقل قول ظافر یوسف از اینجا +
راپسودی ابو نواز=خمریات ابو نواس