موسیقی جز یک منظومهی لایتناهی است. منظومهای از دوایر منفرد، حلقههای درهم تنیده شده و تجربیات خارقالعاده؛ یک آشوبِ منظم. با آنکه بخشی از پروژهی درّاب نگریستن به این جهانِ گستردهی موسیقی جز است اما در سلسله گفتارهای هفتگیِ «سهشنبههای جز» هر هفته به طور مختصر به یکی از عناصر سازندهی این منظومه پرداخته خواهد شد. روش کار مبتنی بر همان روحِ آزاد جز است؛ موضوع میتواند یک آلبوم ، یک هنرمند، زیر ژانر، دوره، سبک، یک دیدار و یا هر چیز دیگر مرتبطی با جَز باشد.
اگر این گزاره که نروژ پایتخت فعلی سبک جز در تمام جهان است مورد مناقشه باشد اما هیچ شکی نیست که سرزمین کوچک شمالی، رهبری برای جریان بداههنوازی در موسیقی جز است. روحِ تجربهگرایی و تنفس در اکوسیستمی با حضور نوابغ جز در طی بیش از نیم قرن تلاش و ممارست، سنت جز بداههی نروژ را به نقطهای رسانده که نشر هوبرو (Hubro) رسالت خود را بر روی این بخش پررنگ از صحنهی جز نروژ متمرکز کرده است. در میان آلبومهای اخیراً منتشر شدهی این نشرِ به نسبت مهجور، در کنار آلبوم بداههی A/B از گروه ۱۹۸۲ آلبوم «خط کارمن» (The Karman Lines) از گروه «اسپیسمانکی» (sPacemoNkey) نیز بار دیگر لذت همنشینی بداههپردازی و موسیقی الکترونیک را که یکی از مولفههای اصلی صحنهی جز نروژ است را یادآوری میکند.
«خط کارمن» اولین آلبوم از گروه دو نفرهی نروژی اسپیسمانکی است. گروهی متشکل از «مورتن کنیلد» (Morten Qvenild) نوازندهی پیانو و کیبورد سبک جز و «گارد نیلسن» (Gard Nilssen) نوازندهی درامز. کنیلد که با گروههای مهمِ جز نروژ همچون «این د کانتری»، «جاگا جزیست» و «مجیکال ارکستر» همکاری کرده برای اولین بار نیلسن را در ارکستری دید که «متیاس ایک» (Mathias Eick)، ترومپت نواز نروژی، برای ضبط آلبوم «مقیاس» (Skala) که در سال ۲۰۱۱ توسط ایسیام منتشر شده بود تشکیل داده بود. از همان موقع آنها مشتاق یک همکاری آزادانه و کاملاً بداهه با یکدیگر بودند.
موسیقی گروه در طیفی از صداها و ترکیبات آن حرکت میکند که همهشان جز شاخصههای مکتب جز نروژ است. پیوند موسیقی الکترونیک، بداههپردازی، تجربهگرایی، نزدیک شدن به نویز و غالب شدن اتمسفری تیره و تار و افسرده. نام آلبوم و همینطور نام گروه خبر از یک سفر فضایی میدهند. توجیه کنندهی همان چیزی که در قطعات این آلبوم میشنویم. نام گروه، «اسپیسمانکی» یا همان میمون فضایی اشاره به تحقیقاتی فضایی دارد که طی آن در سالهای میانی قرن بیستم سازمانهای اتمی میمونها ر ا برای آزمایش تجهیزات فضایی و محاسبهی خطرهای سفر به فضا به آنجا میفرستادند؛ سفرهایی در خیلی مواقع بی بازگشت. عنوان آلبوم، «خط کارمن»، نیز نام مرزی است که جو زمین و فضا را جدا میسازد. تمام قطعات آلبوم نیز در همین فضا سیر می کنند. تعلیق، استرس، سکون، فشار و سرعت و معلق شدگی.
ترکیب پیانو، درامز، ویبرافون، زنگ و اصوات الکترونیک راه را برای نواختن در دامنهای گسترده از آشوبِ نویز تا خلسهی مینیمال باز میکند؛ مثل یک سفر فضایی. معلق میان زمین و فضا، میان رئالیسم موسیقی آکوستیک و ماورایی بودن صداهای الکترونیک. آرامشِ اینجا بودن و اضطرار و اضطراب آنجا رفتن. گاهی آکنده از حس فشارِ روانی تعلیق در فضاهای بینهایتی که به دشواری میتوان فرار از آن را متصور شد و گاهی آرام شبیه اطمینان عارفانه و نگرانکنندهی مت کوالسکیِ معلق در فضایی نامتنهاهی که فیالنفسه بودن در آن قمار با زندگی است.
بشنوید: قطعهی تماس از راه دور
این ورژنی سادهتر از کاری است که «نیلز فرام» در شاهکارش «فضاها» به آن رسیده بود. ترسیم فضای چندگانهای از سکون و شتاب و آرامش و اضطرار. گاهی فضای اظطراب و تنش از سفری پرخطر که در قطعات «میمونفضایی» و «سیگار دیجیتال» با استفاده از ضربهای پرشتاب درامز و نویزهای آشوبزدهی الکترونیک تولید شدهاند به سکون و نامیرایی قطعه «ظلمت» میرسد. و گاهی در قطعهی ما قبل آخر «تماس از راه دور» در آرامشی آخرالزمانی توام با فضایی پرتعلیق سیر میکند؛ آمیزش تمپوی نرم درامز نیلسن و صداهای دامنهدار الکترونیک با نوای دلنشین ویبرافونِ کنیلد که یادآور اصوات خاطرهانگیزی است که از اسباببازیهای کوکی بچهگیمان به خاطر داریم؛ دژاوویی که جایش را در قطعهی آخر آلبوم، «روز فرود»، به آرامشِ توام با دلتنگی بازگشت به زمین میدهد. پایانبندی سفری عجایب گونه که با ناپدید شدن تدریجی ملودی مینیمال و نفسگیر پیانو در سکوت و سکونِ قطعه بازسازی میشود.
درود وبلاگ بسیار عالی دارین و مطالبتون دقیق و ارزنده هستش
ممنونم