عود به عنوان یکی از سازهای اصلی و کهن موسیقی خاورمیانه از اولین سازهای شرقی بود که به گروههای موسیقی جز راه پیدا کرد. سازی که امروز جلوهی باشکوهی از موسیقی شرقی را در این ژانر از خود به نمایش گذاشته است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد به سیر تاریخی تولد، حیات و شکوفایی ساز عود در موسیقی جز بپردازم.
ساز عود حالت نمادین بسیار پررنگی دارد و دید ارمنیهای مقیم آمریکا به این ساز روایتگر هویت ارمنی-آمریکاییها است. سفرهای «عودی هرانت کِنکولیان» بسیار مورد توجه اجتماع دیاسپورای ارمنی قرار میگرفت. از نظر بافت تاریخی، ارمنی-آمریکاییها به او به عنوان یک شخصیت شناختهشده در موسیقی احترام بسیاری میگذارند، درست مانند هالهای که ژیوان گاسپاریان، استاد معاصر دودوک را احاطه کرده است.
یوردال توکجان، متولد ۱۹۶۶ در ترکیه است. او در ۱۹۹۸ از کنسرواتوار دولتی موسیقی ترکی متعلق به دانشگاه فنی استانبول فارغالتحصیل شد و با عضویت در هیأت علمی در همان دانشگاه به تدریس و تحقیق پرداخت. در ۱۹۹۰ به عضویت گروه موسیقی وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه درآمد و به این واسطه در فرانسه، هلند، بلژیک و اسپانیا اجراهایی با گروه همان نهاد داشت و همچنین به عنوان یک سولیست با ارکستر مجلسی هلند در برنامۀ موسیقی اروپایی با محوریت عود اجراهایی داشته است
نوحهخوانی به عنوان گونهی مهم و پرطرفداری از میراث موسیقی عزا در ایران تاریخچهای آکنده از اقتباسها، نوآوریها و ابداعات را همراه خود دارد. در این میان، شورخوانی در سالهای اخیر به عنوان یکی از ارکان اصلی موسیقی ماه محرم حامل علقههایی اجتماعی – مذهبی است که به نظر میرسد، هم بیش از گذشته توجه به خود جلب کرده و هم پیوند مبتکرانهای با عناصر پیچیدهتر سازندهی موسیقی برقرار کرده است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد ضمن بررسی تکاملِ شورخوانی در گذر تاریخِ سوگواری محرم، به پررنگتر شدن مولفههای موسیقی هیجانی و پیوندهای شورخوانی با ژانرهای گوناگونِ موسیقی بومی، پاپ، ترنس و جنبههایی از موسیقی صوفیانه در نقاط مختلف جهان بپردازم.
کنسرت همایون شجریان چندی پیش با موفقیت انجام شد. میگویم با موفقیت، چرا که ارکستر و خوانندگی آن، در اجرایی که شاهد آن بودم، کمترین نقص را داشت. کار همایون شجریان، رهبر ارکستر و نوازندگان آن عالی بود، اما عالیتر از همهی اینها، محمد جواد ضرابیان و آهنگسازی وی بود. آهنگسازی موفق در ژانری که باید آنرا پاپ-سنتی نامید. ژانری از موسیقی ایرانی که با مخاطبان عام، خوب ارتباط برقرار کرده و امتحان خود را پس داده است
زمانی حدود دو الی سه دهه از خلق بعضی از آثار پرویز مشکاتیان گذشته است، همیشه این سوال در ذهن من نقش میگیرد که چرا با توجه به گذشت این زمان، هنوز کارهای او برای ما زنده و تازه است؟ چرا وقتی به پیش درآمد نوا مرکب خوانی، بیداد، چکاد، مقدمه تصنیف صبح است ساقیا و … گوش میسپاریم محو آن میشویم؟ چه چیز درون این فواصل و ریتمها نهفته است که گوش هر شنونده خاص موسیقی و دل هر آشنا و علاقهمند به موسیقی را مجذوب خود میکند؟