هوره (Hoorah) آوازی باستانی، ساده و غیر ریتمیک است که عموماً بدون همراهی ساز در مناطق کردنشینِ زاگرس و به ویژه در سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان که در آنها گویشِ کلهری کردی رایج است؛ خوانده میشود. این ابتداییترین و پر قدمتترین آوازی است که در حوزهی جغرافیایی ایران به گوش میرسد و در عصر حاضر پیوند تنگاتنگی با فرهنگِ شبانی دارد اگر چه از آن به عنوان یک آواز در حال انقراض یاد میشود. هوره با بداههپردازیهای آوازخوان و تحریرها و تزئیناتی که به نظر برگرفته از صدای طبیعت و شبیه به صدای هق هق، گریه و ناله از گلو است شناخته میشود.
بشنوید: هوره / احمد و اسرین سفری
پیشینهی هوره
آنچه که مشخص است به دلیل اختلاف نظر در منشا شکلگیری زبانِ کردی که برخی آن را از نیای زبانهای مادی و عدهای نشات گرفته از زبانهای پارسی باستان و اوستایی میدانند؛ هوره را باید متعلق به بازهای زمانی میان چهار تا هفت هزار سال قبل دانست. البته این جدا از نظراتی است که هوره را به دلیل شکل ابتدایی آواز در آن به اولین الحان بشری نسبت میدهند که البته پذیرش آن به دلیل جای گرفتن هوره در دستهی آوازهای گلو که از بدویترین شکلهای آوازخوانی بشر بوده است، چندان دور از ذهن نیست.
واژهی هوره
لغت «هور» در زبان اوستایی به معنی آفتاب است. «اهوره» نیز به عنوان ریشهی لغت «هوره» در اوستا به عنوان صفتی به معنی سروری و بزرگی برای اهورامزدا به کار رفته است. همچنین «اهوره» را نام یکی از خدایان نخستین آریاییها میدانند که احتمال میدهند با خدای دیگری به نام «مزدا» ترکیب شده است و از پیوند آنها خدای واحدی به نام «اهورامزدا» شکل گرفته باشد. امروزه در مناطق کردنشین، هوره به صورت عام، معادل همان آواز گرفته میشود و به آوازهخوان نیز «هورهچَر» گفته میشود.
کارکرد هوره
مانند پیشینهی هوره، کارکردِ هوره باستان نیز با نظرات متفاوت، مبهم و گهگاه دور از یکدیگر همراه شده است. عدهای از پژوهشگران موسیقی بومی محلی ایران، هوره را آوازی آئینی، نیایشی و مذهبی مختصِ زرتشتیان دانستهاند که پیروان این آئین با بهرهگیری از آن به عنوانِ یک فن آوازی به ستایش اهورامزدا میپرداختند. هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی مقامی و محلی ایران اما هوره را یکی از ارکانِ آوازی میترائیسم در غرب فلات ایران میداند که تاریخ آن به دورهی پیش زرتشتی میرسد: «مردم این منطقه همزمان با برآمدن آفتاب به شیوهای آهنگین شروع به نیایش خورشید میکردهاند که مربوط به دوره کیشی و ماقبل زرتشت است.»
گاهی نیز از هوره به عنوان آوازی یاد میشود که با آن «گاتها»، سرودههای منظوم زرتشت، خوانده میشده است. یکی از دلایلی که برای ارتباط گاتها خوانی و هوره ذکر میشود ده هجایی بودن اشعار خوانده شده در هر دوی اینها است؛ اما هوره و گاتها خوانیای که امروز به گوش میرسد در فاصلهای بسیار دور از هم قرار دارند.
بشنوید: بخشی از یک گاتها خوانی
هوره امروز پیوند عمیقی با بیانِ سوگ، ماتمسرایی، غم هجران و کوچ دارد اگر چه به اهتمام هورهسرایانی هم چون سید قلی کشاورز و علی نظر منوچهری، مضامین عاشقانهای هم به آن راه پیدا کرده است. امروزه لالاییهای کردی را نیز بخشی از میراث هورهی باستان میدانند.
بشنوید: هوره / کیخسرو پورناظری / آلبوم نیشتمان
بشنوید: هوره و تنبور / طاهر یارویسی / آلبوم گوسان پارسی
هوره و تنبور
شکلگیری آئین یارسان (اهلِ حق) در جغرافیای کردزبانها، نقشِ جدی تنبور در مراسمها و نیایشهای این آئین و آثار منظومی که در کتب مقدس اهل حق دیده میشود؛ مجموعه عواملی بودند که هوره را تبدیل به یک متدِ آوازی مناسب برای اجرای نیایشهای منظوم با همراهی تنبور میکرد. در حال حاضر پانزده مقام از مقامات آوازی تنبور را جزء هوره به حساب میآورند. مقامهای جلوشاهی، ساروخانی، سحری، پاوهموری، گُل و دره، گُل و خاک، بالادسانی، غریبی، بانبنهای،مجنونی، شاخوشینی، دووه بالا، باریه، هجرانی و طرز.
علیاکبر مرادی نوازندهی برجستهی تنبور و پژوهشگر موسیقی خانقاهی، تمامِ مقاماتِ مجلسی تنبور را برگرفته از هوره میداند. او در بخشهایی از یادداشتش بر آلبوم آموزشی مقامات مجلسی مینویسد: «بخش مهم و قابل توجهی از مقامات تنبور، مقامات مجلسی است. مقامات مجلسی آوازهای کهن مردم کرد و در واقع همان آوازهای هوره است. روایات موجود و گردش خاص ملودی در این مقامات به آنها شخصیت و حالتی حماسی، عارفانه، عاشقانه و بعضاً زمینی بخشیده است.»
بشنوید: سخنان علی اکبر مرادی درباره هوره و ارتباطش با تنبور
بشنوید: آواز سوز / علیاکبر مرادی / آلبوم Kurdish Music From Iran: Mystical Odes And Secular Music
مور و هوره
در بخشهایی از ایلام و لرستان که زبانِ لَکی (و به زعم برخی گویشِ لکی که ترکیبی از کردی و لری است) در آنها رایج است؛ به آوازی به نام مور برمیخوریم که شباهتهای فراوانی میان هوره و آن میتوان یافت. همان گلوخوانیهای مقطٌع که غمگینتر از هوره است و معمولاً در غم از دست دادن عزیزی و یا در غم هجران سر داده میشود. با توجه به شباهتهای فراوان مور با هوره، به طور قطع مورهای لکی را باید بخشی از تحولاتِ میراثِ هوره به حساب آورد.
بشنوید: مور / عینعلی تیموری و براگجر طهماسبیان / آلبوم موسیقی حماسی ایران: کرمانشاهان
هوره و موسیقی معاصر
هوره در موسیقی معاصر ایران یک عنصر جدا افتاده است که کمتر هنرمندی به سراغ اجرا و بهرهگیری از آن رفته است. جدا از مقامات آوازی تنبور و هورههای نهفته در آنها که توسط موسیقیدانی همچون علی اکبر مرادی ضبط گردیده؛ هوره در تاریخ نشر موسیقی ایران به جز چند استثنای محدود نمود چندانی نداشته است.
شهرام ناظری در سال ۱۳۷۹ در آلبوم آواز اساطیر به آهنگسازی و تنبورنوازی علیرضا فیض بشیپور گوشههایی از فنون هوره را در شاهنامه خوانی کردی و مقامات مجلسی تنبور به اجرا گذاشت.
بشنوید: بخشهایی از هورآوا / شهرام ناظری و علی رضا فیض بشیپور / آلبوم آواز اساطیر
حمیدرضا اجاقی نوازندهی سازهای کوبهای در آلبومی به نام »هوره» نمونههای شخصاً ضبط کردهاش از هورههای اصیل را با ضربِ سازهای کوبهای درآمیخت که نتیجه چندان شگفت انگیز نیست.
بشنوید: بخشهایی از هوره / حمیدرضا اجاقی / آلبوم هوره
در موسیقی فیلم محمدرضا درویشی برای موسیقی متن فیلم «تخته سیاه» اثر سمیرا مخملباف و «آتش سبز» به کارگردانی محمدرضا اصلانی از هوره و مور استفاده کرد. یک بار هم حسین علیزاده در بخشهایی از فیلم«نیمهی ماه» ساختهی بهمن قبادی از هورهای با صدای یک آواز خوان زن استفاده کرد.
بشنوید: آواز درون / حسین علیزاده / آلبوم نیمهی ماه
اما سعدلله نصیری جزء معدود هنرمندانی است که نگاهی نوآورانه، جدی و مکاشفهگر نسبت به هوره در آثار خود داشته است. او در سه آلبوم دیلان، دیوان و دیواخ به سراغ هوره و دیگر مقامات در حال انقراض جغرافیای کردستان رفته است. قطعهی درخشانِ «دیواخ» با پیوند عناصرِ ریتیمکِ مخصوصِ رقصهای کردی با سوگ و غمِ نهفته در هوره ؛ سور و سوگ و جنگ میان شادی و غم است.
بشنوید: بخشهایی از دیواخ / سعدلله نصیری / آلبوم دیواخ
اما در مورد مورِ لرستان با چشمانداز امیدوار کنندهتری به نسبت هوره روبرو هستیم. به یمنِ تلاشهای بیوقفهی ایرج رحمانپور در حوزهی موسیقی، شعر و تاریخ لرستان، مور ارتباطی عمیق با موسیقی سرزنده و محکم او برقرار کرده است. رحمانپور با همکاری علیاکبر شکارچی در اثر بیبدیلش «بهار باد»، مور را نه به عنوان اثری تزئینی و باستانی بلکه در یک همنشینی نو، همگن و جدی با اتمسفر آلبوم به کار برد که هنوز پس از گذشت سالها یکی از بهترین آثار موسیقی محلی ایران به شمار میآید. مور بخش جداناپذیری از آثار موسیقایی رحمان پور است که با کارکردی نوین و خلاقانه در قطعات نوشته شده توسط او به کار میروند.
بشنوید: بخشهایی از بهار باد / ایرج رحمانپور و علیاکبر شکارچی / آلبوم بهار باد
هوره و خانوادهی آوازهای باستانی بشر
با نظری به آوازهای منقرض نشدهی باستانی در میان قومهای مختلف جهان که به روشِ آواز اوورتون (Overtone Singing) و یا گلوخوانی (Throat Singing) و در جغرافیایی شِمِن باور اجرا میشوند؛ میتوان میان آنها و هوره به اشتراکات فراوانی دست یافت؛ که احتمال پیوندِ این آوازهای باستانی بشر را به ریشههایی یکسان شدت میبخشد. کاربردهای آئینی، خوانده شدن بدون همراهی ساز، ساختار غیر ریتمیک و تکرار موتیفهایی ثابت از حنجره، همه از جمله ویژگیهای مشترکی با هوره هستند که میتوان آنها را در موسیقی آوازی سرخپوستان بومیان آمریکا و کانادا، آوازِ جویک (Joik) که توسط اقوام سامی (sami) ساکن در اسکاندیناوی خوانده میشود و آواز گلوی اقوام تووا (Tuva) در جنوب سیبری ردیابی کرد.
بشنوید: بخشهایی از Goaskin Viellja / موسیقی اقوام سامی / Mari Boine / اجرا در فستیوال Jazz Baltica
بشنوید: بخش هایی از Appeals / موسیقی بومی تووا / Nikolay Oorzhak / آلبوم Song of Spirit
ba salam motashker az nazari ke darbareh kareh horeh man dadid faght ye eshkal vojod dasht dar neveshtan matan dar cd ke man in horeharo geravary va zabat kardam va mostagiman badaz safrhay motaded be kordestan tavanestam jam avari konam .dar yadasht dakhele cd nahveh zabt in horeh neveshteh shode.
be har hal khoshhal misham nazarate dostan ro beshnvam ke betonam dar karhay ayndeh emal konam .ba tashkor az shoma
eradatmand shoma
ojaghi
جناب اجاقی متشکرم از توجهتون. قسمتی را که اشاره کردید بنده با توجه به همان توضیحات جلد سیدی نقل کردم. شاید عبارت «نمونههای ضبط شده از هورههای اصیل» این ذهنیت را به وجود آورده که منظورِ متن هورههای قدیمی است اما مراد از «اصیل» در اینجا آوازهای بی پالایشی است که توسط هورهخوانهای محلی اجرا شده و توسط شما در این آلبوم استفاده گردیده. با این حال توضیح کوتاهی بر قسمت مورد اشاره اضافه خواهم کرد. متشکر
salam jenabe aghy taremi,
mamnon va motashker az tavajoh shoma nesbat be mosighi navahi va mahali .
bi nayat az nazareton sepasgozaram
eradatmand shoma
ojaghi
این که بدون تکیه بر نسخههای باستانی یک زبان درباره منشاء یک زبان صحبت کنیم، بیمعناست. کسی تا کنون نسخهای از «کردی عصر میانه» (اندکی پیش از اسلام) یا کردی باستان (عصر هخامنشی) کشف نکرده است. هیچ سند علمی نمیتواند نشان دهد طی هزاران سال دقیقاً کدام یک از زبان باستانی شناخته شده به این زبان ایرانی نو تبدیل شده اند. آن چه که میتوان درباره پیشینه تاریخی زبانها اندیشید، بررسی میزان شباهت زبانها باستانی و نو و اطلاق خویشاوندی بیشتر میان آنهاست. به این لحاظ زبانهای ایرانی به دو خانواده شرقی و غربی تقسیم میشوند. زبانهای اوستایی، سکایی (از زبانهای باستانی) و پشتون (از زبانهای نو) جزء زبانهای شرقی محسوب میشوند و زبانهای غربی شامل زبان پارسی، مادی، پارتی، بلوچی، گیلک، تات، تالش، سمنانی، سرخهای، لری و صد البته خانواده زبانهای کردی میشوند. کردی تنها یک زبان نیست، بلکه مجموعهای از چند زبان مختلف است که خویشاوندی و شباهت نزدیکی با یکدیگر دارند و همگی (در مرحله بعد) بیش از همه به زبانهای تات، تالش و بلوچی شبیه هستند. از آن سوی، زبانهای لری و پارسی نیز شباهت بیشتری به هم دارند. به این لحاظ به زبانهای پارسی و لری (و نیز پارسی باستان و میانه) نام شاخه غربی-جنوبی اطلاق شده و به زبانهای ایرانی غربی دیگر، اعم از بلوچی، تات، تالش، و خانواده زبانهای کردی، شاخه غربی-شمالی اطلاق شده است. برخی زبانشناسها اینگونه میاندیشند که زبانهای پارتی (در دوره میانه) و مادی (دوره باستان) متعلق به همین شاخه شمال غربی باشند. بنابراین زبانهای کردی را بیش از همه مشابه زبان پارتی و مادی میدانند.
با وجود این همه احتیاط در به کار بردن کلمات و عبارات، تا کنون هیچ زبانشناس آکادمیکی ادعا نکرده کردی ممکن است خویشاوندی نزدیکتری با پارسی باستان یا اوستایی داشته باشد. به ویژه آن که زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است که مردمان ساکن شرقیترین نواحی ایران باستان و حتی شرقتر از ایران (شمال هند، غرب چین، افغانستان، ازبکستان و تاجیکستان در عصر باستان) به آن سخن میگفتند، همانطور که خویشاوند نوین این زبان، یعنی زبان پشتون، هماکنون زبان مردمان افغانستان است.
همه این موارد را بدین جهت عرض کردم تا شما که مطالبی ارزشمند با دیدگاهی پژوهشی درباره موسیقی – به ویژه موسیقی نواحی – منتشر میکنید، درباره کاربرد نظریات زبانشناسی نیز – که پیوندی سخت با اعتقادات و هویت مردمان صاحب همان موسیقی دارد – دقت نظر بیشتری داشته باشید.
اگر دقت کنید بنده نیز با احتیاطِ تمام در مورد منشاء زبان کردی صحبت کردم ولی این موضوع که به کلی ارتباط زبان کردی را با زبان اوستایی رد کنیم نیز درست نیست. به هر حال برخی زبانشناسان به صورت جدی گویش هورامی کردی را بسیار نزدیک به زبان اوستایی میدانند و این موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنارش گذشت.
لینک ها کار نمیکنن
ضمن تشکر از اطلاع دادن این مشکل، لینکها اصلاح شدند.