عود و هویت دیاسپورای ارمنی در آمریکا

این مطلب در قالب پرونده عود منتشر شده است، برای مشاهده بقیه مطالب به صفحه اختصاصی این پرونده مراجعه کنید.
این مطلب ترجمهٔ بخش‌هایی از مقالهٔ «عود: موسیقی ارمنی به مثابه راهی برای حفظ هویت، ساخت و شکل‌دهی به آن برای دیاسپورای ارمنی در شرق آمریکا» به قلم پروفسور ملیسا بلال، استاد موسیقی دانشگاه کلمبیا است. بخش‌های انتخاب‌شده، تنها تصویری کلی از رویکرد نویسندهٔ مقاله به دست می‌دهند و بیانگر تمام یافته‌ها و مشاهدات او نیستند. این مقاله در وهلهٔ اول به اهمیت موسیقی به طور کلی و ساز عود به طور خاص در هویت گروهی جماعت مذکور می‌پردازد و همچنین نمونه ای است برای علاقه‌مندانی که به این جنبهٔ بیرونی از موسیقی اهمیت می‌دهند

armenian_woman

زن ارمنی عودنواز در ۱۹۳۹

ساز عود حالت نمادین بسیار پررنگی دارد و دید ارمنی‌های مقیم آمریکا به این ساز روایت‌گر هویت ارمنی-آمریکایی‌ها است. سفرهای «عودی هرانت کِنکولیان» بسیار مورد توجه اجتماع دیاسپورای ارمنی قرار می‌گرفت. از نظر بافت تاریخی، ارمنی-آمریکایی‌ها به او به عنوان یک شخصیت شناخته‌شده در موسیقی احترام بسیاری می‌گذارند، درست مانند هاله‌ای که ژیوان گاسپاریان، استاد معاصر دودوک را احاطه کرده است. کنکولیان احتمالاً دستمایهٔ الهام احساسات متضاد ناخودآگاه مرتب با خسران دردناک و خاطرات نوستالژیک از آناتولی برای ارمنی‌هایی شد که برای دیدن اجرای او آمده بودند. احتمالاً به همین دلیل بود که وقتی مادرم به مادربزرگ و پدربزرگم خبر داد که من در کالج شروع به یاد گرفتن ساز عود کرده‌ام، آن‌ها احساسات عمیقی از خود نشان دادند. این خبر برای مادربزرگ و پدربزرگم به این معنی بود که بخشی از «خانه» در آمریکا به بقای خود ادامه خواهد داد. دینکیان و دیوید هوپلامازیان (ویولنیست) نیز به تجربیات مشابهی اشاره کرده‌اند که در هنگام نوجوانی به آن‌ها اجازهٔ عود نواختن نمی‌دادند و تنها بعدها بود که حق نواختن این ساز به آن‌ها اعطا شد. این شکل از انتقال حاکی از رابطهٔ بین تلاش برای درمان این زخم و حفظ هویت آناتولیایی در ساختار خانوادگی است. منع نوجوانان ارمنی-آمریکایی از فراگیری ساز عود، نشان‌دهندهٔ تقدس این ساز و تلاش برای محافظت از آن دارد که بدون شک خود استعاره‌ای از هویت فرهنگی و خانوادگی، بهای افزایش‌یافتهٔ موسیقی و عود پس از وارد شدن زخم نسل‌کشی و نیز اشتیاق پنهانی و بسیار به «خانه» است.

577705

عودی هرانت کِنکولیان

گرچه بسیاری از ارمنی‌های ساکن شرق آمریکا نجات‌یافتگان نسل‌کشی ارمنی‌ها و یا فرزندان و نوادگان آن‌ها بودند، رابطهٔ تجربهٔ ارمنی‌ها از آناتولی رابطهٔ مفهومی با تجارب پر از درد شخصی و اجتماعی اذیت و آزار، تبعید و کشتار و نیز به ارث گذاشتن این اثرات روانی است. هوپلامازیان در مورد بار احساسی عمیقی که در نسل‌های قبلی عودنوازان ارمنی-آمریکایی می‌دید، می‌گوید: «آن‌ها بعضی آهنگ‌های خاص را همیشه می‌زدند و می‌خواندند. بعضی از این آهنگ‌ها یادآور نسل‌کشی بودند. این آهنگ‌ها به زبان ترکی بودند و ارمنی‌ها را به یاد دوران پیش از نسل‌کشی می‌انداختند. یادم می‌آید که گاهی روی صحنه در مورد این بحث می‌کردند که آیا نواختن یک آهنگ خاص مناسب آن موقعیت است یا نه. وقتی جوان بودم این چیزها را خوب درک نمی‌کردم. فقط از این خوشحال بودم که چیک را می‌دیدم…یکی از بهترین عودنوازها که خانواده‌ام همیشه در موردش صحبت می‌کردند.»

علاوه بر این، سنت دست‌به‌دست شدن عود از نسلی به نسل دیگر نشان‌گر استفاده از استعارات است. به‌کارگیری عود، یادگیری آن و احترامی که اجتماع ارمنی‌ها برای آن به عنوان یک ساز ارمنی قائل هستند، به نحوی است که گویی داستان زندگی نوازندگان ارمنی از طریق این ساز به نسل بعدی منتقل شده است. موسیقی عود که در طول نسل‌ها به ارمنی-آمریکایی‌ها منتقل شده، درست مانند لالایی، نوعی استعاره است.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *