محمدرضا لطفی موسیقیدان و تارنواز برجستهی ایرانی روز گذشته درگذشت. اما باز مثل همیشه جای یک رسانه خالی بود. رسانهای که به زعم خود رسانهی ملی یک ملت آگاه است، اما وقتی چنین شخصیتی از میان ما میرود جای آن که رسانه به وظیفه ذاتی خود که همانا اطلاعرسانی و شناساندن آن میراث ملی به مخاطبان است از این کار امتناع میورزد.
تاریخ دقیق تولد منیر بشیر به درستی روشن نیست و بین سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۰ عنوان شده است، او در موصل در خانوادهای آشوری متولد شد. پدرش آموزش اولیه عود را از پنج سالگی به وی آموخت. بشیر در ۶ سالگی به بغداد رفت و در آنجا به کنسرواتوار بغداد به سرپرستی شریف محیالدین حیدر وارد شد و به تحصیل شیوههای عودنوازی پرداخت، وی در سالهای آینده بر روی شیوههای سنتی عودنوازی نیز تحقیقاتی انجام میداد و نهایتاً در ۱۹۵۱ همزمان با سردبیری در رادیو، کرسی تدریس در مرکز تازه تاسیس هنرهای زیبای بغداد را به دست آورد.
اولین قومی که سازی را اختراع کردند که بشر میتوانست روی آن انگشتگذاری کند و دیگر در آن سیمها به صورت دستباز مثل چنگ یا لیر نبودند، اکدیها و سومریها بودند. بعد از آن دوره، ما این ساز را در تمدن بابل و آشور و عکسش را در اهرام مصر میبینیم. به ایران که برمیگردیم، از دورهی ساسانی به بعد، ما سازی را میبینیم که کاسهاش بزرگتر و دستهاش کوتاهتر از حد معمول است و دیگر قیافه تنبور را ندارد. از این دوره به بعد ما بربت یا ساز عود را پیدا میکنیم. یعنی تا قبل از آن من هیچگونه سندی که ثابت کند سازی با این شکل و شمایل جای دیگری بوده پیدا نکردم.
از میان جوانانی که بین جهان عرب و جهان غرب رفت و آمد داشته است و بر پایه موسیقی عرب با رویکردی نو و تازه دست به آفرینش زده است میتوان ابراهیم معلوف را نام برد. او در خاندانی مشهور و خانوادهای هنرمند رشد کرده است. وی در پاریس ترومپت کلاسیک را آموزش دیده، نزد پدرش موسیقی مقامی عرب و نواختن ترومپت عربی را آموخته و شخصا به دنبال یادگیری موسیقی جز رفته و حالا با این پیشینه از معروفترین اعرابیست که موسیقی تلفیقی کار میکند.