باید اجازه بدیم ایدهها و افکار جدید بیاید، در منتهای آن نظر هم میتوانم اضافه بکنیم آن چیزی که به عنوان دموکراسی در کار اجتماعی و سیاسی و اینجور مسائل داریم را باید در کارمان هم داشته باشیم. اجازه بدهیم همه باشند، همه نظریاتشان را بدهند. از قدرتمان استفاده نکنیم تا تعدادی را در اصل از میدان به در کنیم. این باعث میشود که آن راهی که ما داریم تا برسیم به یک ساز ایدهآل، زودتر پیموده شود. این کاری که ما نگذاریم کسانی دیگر باشند در جامعه و نظرشان را بگویند، این اختلال ایجاد میکند در فرآیند پیشرفت.
لوت اروپای قرون وسطی ارتباطی تنگاتنگ با عود عربی دارد و حتی گفته میشود که نام لوت از العود عربی گرفته شده است. نام عود به معنی چوب است که ساز را از آن میساختند. بسیاری از آلات موسیقی از چوب ساخته میشدند. شاید وجه تسمیه این ساز، نیاز به تأکید روی صفحهٔ چوبی ساز و در نتیجه متمایز کردن آن از سازهایی باشد که جلویشان از پوست، کاغذ پوستی یا هر مادهٔ دیگری ساخته میشد. در قرنهای پس از ظهور اسلام، اعراب دست به تغییرات کوچکی در این ساز بردند و تا سه قرن پس از آن، این تغییرات شامل مواردی از جمله کوک کردن، تکنیکها و تئوری موسیقی بود. هنری فارمر در سالهای بین دو جنگ جهانی، تحقیقات گستردهای روی عود عربی، خاستگاه آن و ورودش به اروپا انجام داد.
اولین قومی که سازی را اختراع کردند که بشر میتوانست روی آن انگشتگذاری کند و دیگر در آن سیمها به صورت دستباز مثل چنگ یا لیر نبودند، اکدیها و سومریها بودند. بعد از آن دوره، ما این ساز را در تمدن بابل و آشور و عکسش را در اهرام مصر میبینیم. به ایران که برمیگردیم، از دورهی ساسانی به بعد، ما سازی را میبینیم که کاسهاش بزرگتر و دستهاش کوتاهتر از حد معمول است و دیگر قیافه تنبور را ندارد. از این دوره به بعد ما بربت یا ساز عود را پیدا میکنیم. یعنی تا قبل از آن من هیچگونه سندی که ثابت کند سازی با این شکل و شمایل جای دیگری بوده پیدا نکردم.
کمانچه از دوره صفویه یکی از ارکان موسیقی ایرانی بوده است. پس از ورود کمانچه فرنگی (ویولن ) در عهد مظفرالدین شاه قاجار و متداول شدن آن، به تبعیت از آن سیم چهارم هم به آن اضافه گردید. از کمانچهنوازان دوران قاجار مثل حسینخان اسماعیلزاده که عبور کنیم، شاهدیم که موسیقی ایرانی در پرتو خدمت یا خیانت وزیری به سبب رویکردهای آکادمیکِ وامگرفته از موسیقی کلاسیک غربی، دچار تحولات شگرفی شد.