کِتیل بیورنستاد، دیوید دارلینگ، تریه ریپدال و یان کریستنسن به پیشنهاد مانفرد آیشر دور هم جمع شدهاند و دوازده قطعه را با هم اجرا میکنند. تمام قطعهها را بیورنستاد ساخته و خود او پیانو مینوازد. دارلینگ و ریپدال، ویلنسل و گیتار الکتریک مینوازند و کریستنسن هم درامر است. یک سال بعد مانفرد آیشر این دوازده قطعه را در انتشارات ECM منتشر میکند و آلبوم، «دریا» (The Sea) نام میگیرد و چیزی نمیگذرد که آلبوم به یکی از محبوبترین آلبومهای ECM تبدیل میشود.
سه سال پیش بود که بعد از وقفهای حدوداً ده ساله، گروه گادسپید یو! بلک امپرور (Godspeed You! Black Emperor) با انتشار آلبوم «!Allelujah! Don’t Bend! Ascend» همه را غافلگیر کرد. حالا با انتشار آلبوم «’Asunder, Sweet and Other Distress’» که پنجمین آلبوم استودیویی این گروه است، طرفداران این گروه امیدوارند که زود به زود شاهد کارهای بیشتر و آلبومهای جدید باشند.
ده آلبوم برتر سبک جز در سال ۲۰۱۴ . در سالی که نمادهای موسیقی جز مثل کیت جرت، سونی رولینز، چیک کوریا و دیو هالند دست به انتشار آلبومهای جدید زدند اتفاقات بزرگ جز اما زیر سایهی نامهای کمتر شنیده شده رقم خورد. در ترکیه، نروژ، جمهوری چک، سوئد، آمریکا و آذربایجان.
یکی از دلایل این بیپایان بودن گسترهٔ موسیقی الکترونیک، ویژگی ذاتی آن، یعنی حضور پررنگ تکنولوژی، به مثابه ابزاری است که از ضبط صداهای طبیعی و بهکارگیری آنها فراتر رفته و خود چنین اصواتی تولید میکند. به طور خلاصه این که تشابه ظاهری این آثار لزوماً نافی اصالت آنها نیست، بلکه طبیعت و ساختار این موسیقی تعریف متفاوتی از مسألهٔ اصالت ارائه میکند. آلبوم جدید سیاوش امینی با عنوان What Wind Whispered to the Trees گواهی است بر بیپایان بودن گسترهٔ موسیقی الکترونیک معاصر. چه بسا اثری مانند این برای شنوندهٔ ناآشنا تازگی یا جذابیت نداشته باشد، اما توانایی غریبی دارد در مسحور کردن شنوندهٔ جدیتر.
آلبوم تکنوازی سه تار سپیده مشکی با عنوان «بی واژه گفت وگو» از آثاری است که در سبک موسیقی دستگاهی، دارای استانداردهای کیفی مناسبی است و در میان بانوان بعد از اثر فریبا هدایتی از معدود آلبوم های حوزه تکنوازی به شمار می رود که به بازار موسیقی عرضه شده است.
آلبوم «خط کارمن» از گروه «اسپیسمانکی» نیز بار دیگر لذت همنشینی بداههپردازی و موسیقی الکترونیک را که یکی از مولفههای اصلی صحنهی جز نروژ است را یادآوری میکند.ترکیب پیانو، درامز، ویبرافون، زنگ و اصوات الکترونیک راه را برای نواختن در دامنهای گسترده از آشوبِ نویز تا خلسهی مینیمال باز میکند؛ مثل یک سفر فضایی. معلق میان زمین و فضا، میان رئالیسم موسیقی آکوستیک و ماورایی بودن صداهای الکترونیک. آرامشِ اینجا بودن و اضطرار و اضطراب آنجا رفتن. گاهی آکنده از حس فشارِ روانی تعلیق در فضاهای بینهایتی که به دشواری میتوان فرار از آن را متصور شد و گاهی آرام شبیه اطمینان عارفانه و نگرانکنندهی مت کوالسکیِ معلق در فضایی نامتنهاهی که فیالنفسه بودن در آن قمار با زندگی است.