بایگانی دسته: معرفی

مصاحبه با بخشی روشن گل‌افروز: از دوازده سالگی مجلس می‌چرخاندم

بخشی لقبی است که به برخی از نوازندگان دوتار در شمال خراسان و ترکمن‌صحرا داده می‌شود. بخشی‌ها نوازندگان دوتار، آوازخوان، داستان‌گو، سراینده و سازندۀ ساز هستند. روشن گل‌افروز از معدود باقیماندگان نسل بخشی‌ها، فرزند حمرا گل‌افروز و از نسل علی اکبر بخشی گل‌افروز در سال ۱۳۳۷ در روستای ملاباقر شیروان به دنیا آمد. نوازندگی دوتار نسل در نسل در بین اعضای خانوادۀ وی مرسوم بوده و او از کودکی نوازندگی را نزد پدربزرگ و پدرش فرا گرفت. گل‌افروز در جشنواره‌های متعددی در ایران و کشورهایی چون فرانسه، ایتالیا و اتریش شرکت داشته و اجرای “زهره و طاهر” وی در پاریس مورد تمجید بسیار قرار گرفته و دکترای افتخاری موسیقی را نصیب او نمود. روشن گل‌افروز ادامۀ سنت داستان‌گویی و از معدود روایت‌گران شفاهی باقیماندۀ ایرانی است و به سه ترکی، کردی و فارسی روایت‌گری می‌کند.


سه‌شنبه‌های جز (۵): آناتومی یک لحظه، بداهه‌نوازی گیتار و ظرف‌های آشپزخانه

هر ذهنیتی و کلیشه‌ی صوتی‌ای‌ که درباره‌ی دو‌نوازی گیتار و درامز دارید را دور بریزید. آلبوم «آناتومی یک لحظه» دو‌نوازی بداهه‌ی آوانگاردی از تاتسویا ناکاتانی و شین پرلووین است که صدایی اصیل از سنتِ جز آزاد و خلاقیت در موسیقی را به نمایش می‌گذارد.


هنر لاطائل‌خوانی: نگاهی به آواز اسکت در گذر تاریخ

آواز اسکت شیوه‌ای در آوازخوانی است که در آن خواننده از هجاهای بی‌معنی با ساختمانی شبیه کلمه و به جای کلمات استفاده می‌کند و در کل اسکت‌خوانی به آوازی می‌گویند با تأکید بر فقدان معنی اصوات تولیدی در آن و نتیجه آن که صدا را هرچه بیشتر و بیشتر به جایگاه یک ساز نزدیک می‌کند. خوانندگی آواز اسکت می‌تواند به مراتب سخت‌تر از خوانندگی معمولی باشد و معمولاً نیازمند هوش و خلاقیت بالا در خواننده و تواناییِ همراهی با ریتم ‌مربوط است.


سه‌شنبه‌های جز (۴): عاشقانه‌های بن وبستر

صدای غبارآلود، افسرده و نوآرِ ساز بن وبستر احتمالاً مناسب‌ترین موزیک همدلانه برای عشاق شکست‌خورده و در فراغِ یار بود. وبستر در «موزیک برای عاشقی» مجموعه‌ای از عاشقانه‌ترین نواهای کلاسیک جز (و اغلب جز استاندارد‌) را جمع کرده بود و در بسته بندی خوش صدایی که ترکیبی از رمانسِ موسیقی برای والس و نوای دل‌نشین همیشگی ساکسوفونش بود به عشاق ارائه کرده بود.


لمنتاته از آروو پارت: سرودی برای روح مرد محتضر

مرگ و رنج، هر دو دغدغه‎‌ای است که خاطر هر آدمی را از همان لحظه که پا به دنیا می‌گذارد مشغول میکند. و برخوردی که هر آدمی با این دو دارد(یا ندارد)، مشخص‌کنندۀ مسیری است که او در زندگی انتخاب میکند؛ چه آگاهانه و چه نا آگاهانه. لمانتاتۀ پارت سرودی است در ادامۀ همین مفهوم. تصویری است بر شکنندگی انسان آن دم که با بودن انسانی خویش روبرو می‌شود، مواجهه‌ای از همان گونه که پیشاروی سازۀ مارسیاسِ آنیش کاپور


سه‌شنبه‌های جز (۳): دیوید دارلینگ و چرخه‌های روحانی و جهانی جز

در «چرخه‌ها» طیف متنوعی از صداها و حالات موسیقایی‌ را می‌شنویم که هر کدام‌شان بخشی از هویت منحصر‌به‌فرد نشر ای‌سی‌ام را در طول سال‌های متمادی ساخته‌اند. فضای اندوهگین، ماورایی و حامل حسی از مدیتیشن در ملودی‌های دارلینگ، نوازندگی نافذ آریلد اندرسن، رفت و آمد‌های غبار‌آلود ساکسوفون یان گاربارک با آن سبک یگانه‌‌‌‌اش در تغییر ناگهانی نوانس و محو شدگی‌ تدریجی‌اش در ملودی، پیانوی رمانتیک استیو کوهن و بلاخره ترکیب ریتم‌های هندی طبلا و نوای سحر‌انگیز سیتار والکات. یک آلبوم شنیدنی و چکیده‌ای از روح حاکم بر فضای معنوی جز اروپای سی سال پیش.