به طور کلی وضعیت کلی اقتصاد هنرمندان را سخت توصیف میکند.
۱۴ سال مشغول به آموزش ساز عود است و کنسرت پیش رویاش بخشی از محصول این ۱۴ سال فعالیت است.
شهرام غلامی در هفته پیش رو با دو نوازنده عود دیگر که از شاگرداناش هستند، کنسرت سه عود را به مناسبت چهاردهمین سال تولد نشر موسیقیدوست «هرمس» در سالن حوزه هنری به روی صحنه میبرد.
عکس از مهرداد علیآبادی
ـ جناب شهرام غلامی از آشناییتان با موسیقی ایرانی شروع کنیم.
فضای خانواده نسبتاً اهل موسیقی بود، پدربزرگ من تعزیهخوان بود و در بچگی به خاطر دارم که میخواند. طبیعتاً این قضیه روی ذهن من اثر گذاشته، فکر میکنم این علاقه از آنجا شروع شده، به اضافه اینکه برادر بزرگترم علاقهمند به موسیقی بود و همه نوارهای استاد شجریان و استادان دیگر را گوش میکرد و این مسأله آهسته در ذهن من رسوخ کرده و اینطور شد که من هم به موسیقی ایرانی علاقهمند شدم.
ـ از چه سنی؟
۱۶ یا ۱۷ سالگی، حدود سال ۶۹، ۷۰.
ـ نوازندگی را با عود شروع کردید؟
نوازندگی را با سهتار شروع کردم البته قبل از آن به دلایلی که گفتم، پیش آقای شاپور رحیمی آواز و ردیف آوازی آقای کریمی را کار میکردم. ایشان پیشنهاد کرد سهتار بزنم، یکی دو سال سهتار کار کردم. بعد حس کردم علاقهی زیادی به عود دارم.
ـ چطور با عود آشنا شدید؟
به صورت اتفاقی! آقای شاپور رحیمی عود هم مینواختند و من خواستم از کلاسهای خصوصیشان در منزل استفاده کنم، به منزلشان رفتم و دیدم یک ساز عجیب و غریب، گرم و تودلبرو به دیوار آویزان است، گفتم این چه سازی است و ایشان گفتند عود. از ایشان خواستم برایم بزنند و ایشان هم نواختند و من خیلی خوشم آمد، مثل علاقهای که فرد دلیلش را نمیداند، رفتم به سمت این ساز و همیشه دنبال صدای این ساز میگشتم، مثلاً رادیو که موزیکهای قدیمی پخش میکرد، دنبال صدای بم عود میگشتم یا مثلاً در ارکسترهای آقای کیانینژاد (آن زمان ما گروه دستان و آقای کیانینژاد و استاد مشکاتیان بودند) من همیشه دنبال صدای عود بودم و میدیدم چه رنگ قشنگی به ارکستر میدهد و چقدر کار را جذاب میکند.
ـ با چه اساتیدی کار کردید؟
آقای نریمان.
-چند سال پیش ایشان بودید؟
حدود یک یا دو سال، در سالهای ۷۰، ۷۱.
ـ سهتار را به کجا رساندید؟
یکی دو سالی کار کردم و دیگر ادامه ندادم.
ـ به نظر برای آواز بیشتر از بقیه موارد پیش ایشان بودید.
از نظر زمانی بله. حدود دو یا سه سال شد.
ـ بعد از آقای نریمان، به صورت شخصی ادامه دادید؟
بله، خودم ساز زدم.
ـ با آقای نریمان چه چیزهایی را کار کردید؟
کتاب خود ایشان، برخی قطعات و ردیف موسی معروفی. البته نه همهاش، چون خیلی مفصل و طولانی است. ما تا جایی که توانستیم زدیم، البته من ردیف آوازی بلد بودم و این قسمتش خیلی پربارتر شده بود، به خصوص که به واسطه اشعارش به راحتی میشد حفظش هم کرد.
نمیخواهم نظری راجع به ردیف سازی بدهم یا قضاوتی بکنم، اما آن زمانی که این ردیف را از روی نت میزدیم هیچ جذابتی برایم نداشت، مگر وقتی که به صورت گوشی به روش قدما درس میدادند، به من میگفتند این را حتماً حفظ کن، زیر و بمش را متوجه میشدم و میشد تحلیلش کرد، منتها وقتی از روی نت میزدیم هیچگونه جذابتی نداشت، چون من ردیف آوازی بلد بودم و گوشههایش را هم خوب میدانستم و حفظ بودم.
ـ بعد از این دورهای که پیش آقای نریمان گذراندید، چه کردید؟
بلافاصله شروع کردم و با همکاری با گروهها وارد کار حرفهای شدم، آن زمان هم گروهها به گستردگی الان نبودند، مثلاً در سال ۷۳، ۷۴ بیشتر گروهها مربوط به نسل قبل از من میشدند. مثلاً اولین گروهی که من کار را با آن شروع کردم، گروه آقای مهرداد دلنوازی بود که تمام نوازندگان آن، از نسلهای قبل از من بودند و برای من آن گروه خیلی بزرگ جلوه میکرد و اتفاقاً تأثیر خیلی خوبی بر من گذاشت. زمانی که من عود را شروع کردم، زیاد کسی عود نمیزد، به غیر از آقای بهروزینیا و آقای فیروزی و یکی دو نفر از همنسلان من که تازه شروع کرده بودند.
ـ به نظر این مسأله در آن سالها یکی از مزیتهای عود بوده.
بله، در آن سالها اینطور بود، اما الان خوشبختانه عود در حال بسط و گسترش است. درست است که هنوز هم نسبت عود به بعضی سازها کمتر هست اما اوضاع نسبت به گذشته بسیار بهتر است.
ـ بعد از همکاری با آقای دلنوازی با چه گروههایی کار کردید؟
گروهی بود به نام باربد، که سرپرستش آقای صائب بود، بعد از آن یک مدت رفتم با گروه عارف -به سرپرستی آقای مشکاتیان- کار کردم. در گروه مولوی حدود سه چهار سال با آقای شهرام ناظری کار کردم، نُه سال در ارکستر ملی بودم، مدتی در صدا و سیما بودم، با آقای پژمان طاهری در پروژه امیر کبیر همکاری کردم و همینطور گروه رومی که اکثر نوازندههای آن در خارج از کشور زندگی میکنند.
عکس از مهرداد علیآبادی
ـ به نظر، شما از نوازندگانی بودید که فاصله بین آموزش و تولید را خیلی سریع طی کردید، بقیه هنرجوها و دانشجوهای موسیقی را از این نظر چطور میبینید؟ چون گاهی اوقات فضای آموزش و فضای تولید اینقدر با هم فاصله دارند که این معضل باعث مشکلات زیادی برای هنرجوها میشود و عملاً آنها را سر درگم میکند، کمی از تجربیاتتان در این مورد میگویید؟
به نظر من این بیشتر به خود شخص بستگی دارد که چقدر دنبال کارش باشد و چقدر علاقه داشته باشد که این کار را به صورت حرفهای انجام بدهد، به نظر من امروز هم بچههایی مثل شاگردهای خود من سریع میروند درگروهها و کار حرفهای انجام میدهند و چندان بین این دو بخش فاصله نیست، بهخصوص برای کسانی که در دانشگاهها کار میکنند و در بخش تولید موسیقی هم فعالیت میکنند.
ـ البته بخشی از این بر میگردد به اینکه شاگردان شما ساز عود میزنند و گروهها به آنها نیاز دارند، مثل کمانچه.
بله، شاید این شانس برایشان بیشتر باشد، ممکن است که سازهایی مثل تار و سنتور نوازندگان بیشتری داشته باشند.
ـ شما بعد از اتمام آواز و بعد از شروع عود مقطع دبیرستان را به پایان رسانده بودید. قصد نداشتید وارد دانشگاه شوید؟
بله تلاش کردم برای رشته موسیقی وارد دانشگاه شوم ولی نشد، البته کمی، نه این که خیلی تلاش کنم.
ـ الان زندگیتان را به شکل حرفهای از طریق موسیقی میگذرانید یا شغل دیگری هم دارید؟
نه، از طریق موسیقی گذران زندگی میکنم.
ـ زمانی که عود را شروع کردید تقریباً چقدر تمرین میکردید؟
حقیقتاً به خاطر ندارم، ولی چیزی حدود سه چهار ساعت یا کمی بیشتر تمرین میکردم و الان هم همان حدود تمرین میکنم.
ـ بقیه زمانتان را به چه کارهایی میپردازید؟
جدای از زندگی شخصی، موسیقی گوش میدهم، تدریس میکنم، با گروههایی که در حال تشکیل هستیم تمرین میکنم.
ـ الان در حال تشکیل گروه هستید؟ چه گروههایی هستند؟
بله دو گروه در شرف تشکیل هستند. یکی از گروهها، سهنوازی عود هست که تشکیل شده و به زودی کنسرت خواهیم داشت. دیگری هم آنسامبل ایرانی هست. در فکر پیش بردن اینها هستم.
ـ دراین تریوی عود که فرمودید، چه کسانی عضو هستند؟
دو نفر از شاگردان خودم هستند. آقای توفیقی و خانم شاهحسینی.
عکس از سایت هرمس
ـ آهنگسازی کارها با چه کسی بوده؟ کنسرت چه تاریخی هست؟
کارها را خودم آهنگسازی کردم و انشاا… ۲۶ و ۲۷ دی در سالن سورهی حوزه هنری برگزار میشود.
ـ پس به این شکل بیشتر وقت شما صرف آموزش میشود؟
نه آنچنان، بیشتر وقت من صرف نواختن و ساختن میشود.
ـ به عنوان کسی که به شکل حرفهای موسیقی کار میکند، اقتصاد زندگیتان را چگونه تعریف میکنید؟
به طور کلی وضعیت اقتصادی هنرمندان، نوازندگان که منبع درآمد دیگری در زندگی ندارند بسیار سخت است، مگر اینکه در نوازندگی در سطح خیلی خوبی قرار داشته باشند و خیلی فعال باشند و گرنه بسیار سخت خواهد بود.
ـ به نظر شما دلیل اینکه چند قرن ساز عود در ایران رواج نداشته چه بوده؟
والا آن را که نمیدانم ولی قبل از آقای نریمان رواج نداشته است.
ـ حتی به نظرم تا همین چند سال گذشته هم اسمش را نمیشود رواج گذاشت، چون به غیر از آقای بهروزینیا عملاً عود سازی بود که در گروهها همنوازی میکرد و تکنوازی نداشت و تولید محتوا نمیکرد.
خب این هم مثل سازهای دیگر پلهپله و مرحله به مرحله رشد کرده و هر کس آمده یک تکانی به این ساز داده و چیزی به آن اضافه کرده و مرحلهای از رشد این ساز را پیش برده است.
ـ چه نوع موسیقی بیشتر گوش میکنید؟
تقریباً همه نوع موسیقی گوش میدهم. اگر منظور شما موسیقیهای مورد علاقه من هست که من بیشتر به موسیقی کلاسیک هند و موسیقی فلامنکو علاقه دارم و موسیقی ایرانی هم که اصلاً کار میکنیم و در رگ و ریشه ماست.
ـ عود در منطقه خاورمیانه، مدیترانه و قفقاز رواج زیادی داشته، شما آیا شیوههای مختلف عودنوازی این مناطق را گوش کردهاید؟ کدام را بیشتر میپسندید؟
بله گوش کردم، شخصاً عودنوازهای مصری را خیلی دوست دارم، مثل ریاض السنباطی و همچنین عودنوازان عراقی مثل جمیل بشیر، منیر بشیر و سلمان شُکُر، بعد هم نوازنده لبنانی معاصر آقای مارسل خلیفه که من خیلی علاقه زیادی به ایشان دارم.
ـ شاید نسلهای قبل از شما کمتر به تکنیکها پرداختند ولی در نوازندگی شما و همنسلانتان استفاده از امکانات بیشتر ساز مشهود هست. چقدر از نوازندگان عرب تأثیر گرفتید؟
بله، تأثیر گرفتم، بیشتر از همین کسانی که اسم بردم استفاده کردم.
ـ بین نسل جدید عودنوازان عود هویت دیگری پیدا کرده، به نظرتان این بیشتر بر میگردد به حرکتی که نسل گذشته مثل آقای بهروزینیا شکل داده یا تأثیر آشنایی با اعراب بوده یا این که تلاش شخصی آنها باعث این قضیه شده؟
توجه کنید، هر کسی در واقع پله به پله و مرحله به مرحله چیزی به این ساز افزوده است. این ساز هر چقدر نوازندگان بیشتری داشته باشد، پیشرفت آن بیشتر خواهد شد. در حقیقت هر کس چیزی به این ساز اضافه میکند و در ضمن هر چقدر تعداد بیشتر شود، ساز بیشتر شنیده و دیده میشود، تکنولوژی باعث میشود شما بیشتر از نوازندگان خارجی بهره ببرید. البته بعضی از افراد در این فرآیند نقش بیشتر و پررنگتری دارند.
ـ با توجه به اینکه این ساز سالها در ایران نبوده، اما در کشورهای دیگر خیلی روی آن کار شده، شما از لحاظ تکنیکی نوازندگان ما را با دیگر کشورها چطور مقایسه میکنید؟
صرفاً از لحاظ تکنیکی، دقت کنید که این ساز هنوز در ایران یک ساز نوپا محسوب میشود. مسلماً تکنیک ما کمی پایینتر است، چون آنها سالها است روی این ساز کار کردهاند و متدهای بسیار مختلف و متفاوتی هم دارند و ما در حقیقت از آقای نریمان به این طرف -چیزی حدود پنجاه سال- این ساز را داریم. اما نسبت به این مدت زمان کوتاه به نظرم خوب هستیم.
ـ با توجه به همین کمبود، فکر میکنید عودنواز ایرانی چه کار باید بکند و به چه چیزهایی بپردازد تا بتواند در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد؟ در حقیقت عدهای با روی آوردن به شیوه عودنوازی اعراب و تقلید از آنها شاید بتوانند برای مخاطب ایرانی که کمتر آن موسیقی را شنیده جذاب باشند، اما آیا توانایی جذب مخاطب جهانی را هم دارند؟
دقیقاً این همان نکتهای هست که من همیشه به شاگردان توصیه میکنم، اگر ما میخواهیم خودمان را مطرح کنیم به صورت کلی باید با موسیقی خودمان این کار را انجام دهیم، در حقیقت من به شاگردان توصیه میکنم که سعی کنید ایرانی بزنید، البته موسیقی عربی را برای آموزش، دانش و آگاهی بیشتر استفاده کنید، اما اگر میخواهید خود را در مقابل نوازندگان خارج از ایران مطرح کنید باید از موسیقی ایرانی، از تکنیکهای ایرانی و از موسیقی ردیف بهره ببرید و در حقیقت از راه خود وارد ماجرا بشوید.
ـ شما چند سال هست که کار آموزش را انجام میدهید؟
فکر میکنم ۱۴ سال.
ـ اینکه گفتید از تکنیکهای ایرانی استفاده کنند، میشود مثال ملموستری ارائه کنید؟
مثلاً ما فرمی در موسیقی ایرانی داریم به نام چهارمضراب، میتوانیم به خوبی از آن استفاده کنیم و به نظرم برای مخاطب خارجی چیز جدیدی خواهد بود، یا تکنیکهای خاصی که در ردیفهای ایرانی وجود دارد. یا لحن خاصی که موسیقی ایرانی دارد و کاملاً متفاوت با موسیقی عربی است. شما دقت دارید که تکنیک صرفاً سرعت نیست، لحن، درک مطلب، سونوریته ساز و خیلی چیزهای دیگر هم دخیل هستند.
ـ شما از عود معمول استفاده میکنید؟ از عود طرح آقای قنبری مهر استفاده نکردید؟
نه، آن را امتحان کردم و دلیلی برای استفاده از آن ندیدم، چون به واسطه کوچکی کاسه، تفاوت صدایی دارند و آن عود از عمق صدایی کمتری برخوردار است، دو تا شبکه هم کمتر دارد و به نظرم در صدای آن نقص وجود دارد.
ـ از بین سازندگان ایرانی ساز کدام را میپسندید؟
آقای محمدی، عودهایی بسیار عالی میسازند که میدانم از اروپا و دبی هم سفارش دارند. شنیدم چند جوان هستند که سازهای خوبی میسازند اما من هنوز سازهایشان را ندیدهام.
عکس از مهرداد علیآبادی
ـ خب برویم سراغ آثار شما؛ اولین اثری که به شکل رسمی از شما به بازار عرضه شده، آلبوم «طلوع کویر» است. چه سالی این آلبوم را اجرا و منتشر کردید؟ در مورد مراحل تولید این آلبوم برای ما توضیح بدهید.
همیشه در این فکر بودم که یک آلبوم تکنوازی داشته باشم ولی فکر میکردم هنوز موقعش نیست، تا یکی از دوستان خیلی توصیه کرد که حتماً باید این کار را انجام دهی و ایشان در حقیقت باعث شد من سریعتر به سمت تولید این کار بروم. سال ۸۶ در یکی دو روز این کار را ضبط کردم و فکر میکنم یک یا دو سال بعد منتشر شد.
ـ مشکل ناشر وجود داشت؟ آیا ناشرین حاضر به انتشار نبودند؟
بله، دنبال ناشر میگشتم. من در حقیقت با دو ناشر بیشتر صحبت نکردم، اولی چندان استقبال نکرد ولی دومی یعنی آوا خورشید استقبال کرد ولی وقتی کار را به ناشر میدهید تا مراحل را طی کند و منتشر کند چیزی حدود یک سال طول میکشد.
ـ این هم از دردسرهای موسیقی در ایران است.
نه در همه جای دنیا همین است، شما الان با یک ناشر معتبر بخواهید کار بیرون بدهید باید چند سال منتظر نوبت باشید. البته در ایران مراحل دریافت مجوز از ارشاد هم زمانبر است.
ـ این اولین تجربه شما در ضبط استودیویی بود؟
خیر، قبلاً که تجربه گروهنوازی از حدود ده سال قبلش را داشتم و تکنوازی در آلبومها را هم تجربه کرده بودم، ولی تکنوازی به این میزان شاید اولین تجربه من بود.
ـ اولین تجربیاتتان در استودیو چطور بود؟ آیا آن محیط و آن صداهایی که از سازتان آنجا می شنیدید بر اجرایتان تأثیری داشت؟
دربارهی این کار که چنین چیزی نبود و من خیلی تجربه داشتم، ولی برای اولین باری که من رفتم استودیو همه چیز ناآشنا و خیلی عجیب و غریب بود/ صدایی که با گوشی و مترونوم همراه با سازهای دیگر هست خیلی فرق میکند با چیزی که در کنسرت به صورت زنده میشنوید؛ خیلی متفاوت و ناآشنا است و با آن احساس غریبگی میکنید و ممکن است بر روی کار تأثیر بگذارد و باعث افت کیفیت کار شود، درواقع شما در کنسرت به گونهای با شنونده به صورت نفس به نفس در ارتباط هستید و خیلی متفاوت است و نوازنده ممکن است در استودیو از این بابت دچار مشکل شود.
-در آلبوم «طلوع کویر» چقدر روی آهنگسازی و نغمهپردازی قطعات کار کرده بودید و تا چه حد آنها را از قبل آماده کرده بودید؟
آنها بیشتر حاصل سالها نوازندگی من بود. البته قطعات ریتمیک از قبل ساخته شده بودند، چند تا از آنها بهخصوص «پرواز» و «آب و آتش» از پیش ساخته شده بودند و آن برداشت شخصی که در خلوت خودم از درآمد نوا داشتم، رفتم به صورتی که همان روز حسم بود در استودیو اجرا کردم. این قضیه دوباره استودیو را مهم میکند، یعنی آن اتاقی که شما در آن نشستید، آن صدابرداری که در آن پشت نشسته یا صداهایی که در گوشی میشنوید روی حس شما و در آخر روی نتیجه اثرگذار است. بهخصوص وقتی قرار است بداههنوازی انجام شود. البته چهارمضرابها و ضربیها با برداشتهایی از ردیف از قبل کار شده بودند.
ـ ریتمهایی که در این آلبوم از آن استفاده کردید، بیشتر نشأت گرفته از شنیدههای موجود در موسیقی ایرانی هستند یا از ریتمهای عربی هم استفاده کرده بودید؟
چهارمضرابها که ریتمهای عادی موجود مثل ۶/۱۶ یا ۶/۸ ایرانی هست، البته قطعهی «نیایش» نسبت به این قطعات رویکرد دیگری دارد و ریتم آن در فضای ایرانی چندان معمول نیست.
ـ آیا طبیعت ساز عود باعث ایجاد ریتم متفاوت بود؟
به واسطه طبیعت ساز عود که در آن مضراب به شکل منظمی خورده میشود و در موسیقی عربی بیشتر هم خودش را نشان میدهد، ممکن است ریتمهایی جدید به وجود بیایند، اما در اینجا قضیه این نبود و از قبل طراحی شده بود و اینطور هم بدوی و صرفاً از طبیعت ساز نبود. یک قطعهی ۷ضربی داریم که آزاد است و در جاهایی دهتایی و گاهی هشتتایی میشود. یک حالت پنتاتونیک دارد که در موسیقی هندی یا موسیقی تنبور خودمان موجود است. البته این تنها قطعهی آن آلبوم بود، چون تلاش کرده بودم بیشتر فضای ردیف در آن استفاده شده باشد و ایرانی بودن آن بیشتر نمود داشته باشد.
ـ من احساس کردم در کار دوم به واسطه حضور حبیب مفتاح بوشهری که تسلط خیلی زیادی به ریتم های جنوبی و بوشهری دارند، شما تحت تأثیر ایشان هستید، درست است؟
تحت تأثیر ایشان هستم؟
ـ منظورم تحت تأثیر فضای موسیقی بوشهر بود.
بله، تِرَک سوم را که به خصوص بنده در جلد آلبوم توضیح دادم که سعی کردم آن فضا را ایجاد کنم، حالا نمیدانم چقدر موفق بودهام. چون دقیقاً همان موسیقی که من از آن نام بردم ریتمش را آقای مفتاح معرفی کرد و من بر طبق آن ساختم و جاهایی حتی خراسانی هم میشود.
ـ به نظر در این سالها و در نسل شما، نوازندگان سازهای کوبهای خودشان پابهپای نوازندگان سازهای ملودیک تأثیر زیادی بر کلیت اثر گذاشتند، مثل آقای حدادی در گروه دستان یا آقای حبیب مفتاح در اثر شما.
البته که اینطور است ولی هر نوازندهی کوبهای اینطور نیست، مشخصاً نقشی که پژمان حدادی در گروه دستان دارد را هر کسی نمیتواند داشته باشد یا آقای مفتاح هم همینطور. هر کسی چنین تواناییای ندارد. فضایی که من در این اثر ساختم هم تحت تأثیر موسیقی ایشان است. اصلاً بگذارید خاطرهاش را برایتان بگویم، ما نشسته بودیم و ساز میزدیم، که ایشان شروع به زدن ریتم با آن لحن جنوبی کردند و من همان لحظه تحت تأثیر قرار گرفتم و با ناخنم شروع کردم به زدن که به آن فضا بیاید و آن تم اولی که من شروع میکنم دقیقاً همانجا بداهه اتفاق افتاد و بعد که قرار شد ما با هم در یک سیدی همکاری داشته باشیم، من رفتم و از همان تم استفاده کردم و آن را بسط و گسترش دادم و تقریباً نزدیک ۱۰ دقیقه آهنگ شد.
-از زمان آشنایی با آقای مفتاح تا اجرا و خلق این اثر چقدر زمان برد؟
من آقای مفتاح را از قبل میشناختم ولی از اجرایی که در پاریس داشتم و قرار بر آن شد تا کار مشترک تولید کنیم، چیزی حدود شش ماه طول کشید تا کار ضبط شد.
ـ یک جایی از آلبوم آقای مفتاح شروع میکنند به خواندن که خیلی کوتاه هم هست، به نظر من شروع چندان خوبی که نداشت و وقتی هم خیلی سریع تمام شد بیشتر به ذوق میزد و به نظر فضا را به هم ریخته بود.
این البته طراحی شده بود ولی ببینید کار و زندگی به طور کلی تجربه هست و آدم تا کاری را انجام ندهد و تجربهای کسب نکند، میتواند به قول معروف بیرون گود بنشیند و بگوید لنگش کن و هی نقد کند ولی طبیعتاً اگر الان از بنده بپرسید میگویم «طلوع کویر» را کاش الان اجرا میکردم، چون با آن زمان خیلی فرق میکنم. یکی از مسائل خیلی شیرین و تجربههای که هر موزیسینی در کارهاش پیدا میکند همین مسأله است.
ـ شما قبلاً با آقای جاوید افسری راد و آقای سامانی آلبوم «بهار» را هم منتشر کردهاید؛ در مورد آن هم توضیح میدهید؟
من فضای آن کار را خیلی خوب میبینم اما به نظرم آن کار در زمان مناسب و با ناشر مناسبی منتشر نشد.
ـ من احساس میکنم قابلیتهای نوازندگی شما در آنجا زیاد استفاده نشده است.
خب آن به آهنگسازی کار برمیگردد، آهنگهای آقای افسریراد خاص خود ایشان هست و من شخصاً میپسندم، مثلاً همان تم بهار بسیار جالب و رمانتیک است.
ـ به نظرم آقای افسریراد در کارهای گروهیشان خیلی خوب کار میکنند ولی در اینگونه آثار چون صرفاً تم مهم نیست، کار به قوت سهنوازیهایی مثل گروه دستان در نیامده، آیا شما ایدهای برای اجرا در این آلبوم داشتید یا صرفاً فقط میخواستید اجرا کنید؟
نه ایده خاصی وجود نداشت، بیشتر قصد داشتیم یک سهنوازی ارائه کنیم که حالا نتیجه ممکن است بهتر از دیگر نمونهها باشد یا نباشد، البته این آلبوم قبل از «طلوع کویر» ضبط شده است. حدود ده جلسه تمرین کردیم و یکی دو روزه هم کار ضبط را انجام دادیم.
ـ به نظر بخشی از کار بداهه است.
بله، قطعات آوازی تعیین نشده است و به صورت بداهه اجرا میشوند اما قطعات ضربی از قبل مشخص شدهاند البته در آنها هم باز بخشی به صورت بداهه اجرا میشود.
ـ بین گروههایی که با آنها کار کردید، به آهنگسازی کدام یک از افراد علاقهمند هستید؟
الان دقیقاً حضور ذهن ندارم اما یکبار شانس اجرا در گروه استاد مشکاتیان را داشتم. من کارهای ایشان را همیشه میپسندم، البته الان به یادم آمد که در اثر «ناشکیبا» هم با آقای اردشیر کامکار همکاری داشتم که کارهای ایشان را هم خیلی دوست دارم. البته بنده با آقای کامکار تمرین کردم، اما در انتها مشکلاتی برای من رخ داد که در اجرا آقای ارسلان کامکار عود را زدند و بعد از رفع مشکل من برگشتم و قطعهی اول را من زدم که البته در سیدی قید نشده است.
ـ بین تجربههای گروهنوازی که داشتید کدام گروه بهتر بود؟
گروه رومی به سرپرستی آقای افسری راد.
ـ و از بین موزیسینهای ایرانی و خوانندگان ایرانی به کارهای چه افرادی علاقهمند هستید؟
از بین خوانندگان آقای شهرام ناظری را خیلی دوست دارم و بین آهنگسازان هم آقای مشکاتیان و همچنین آقای فخرالدینی را به واسطه موسیقی فیلمهای بوعلی سینا و سربداران خیلی دوست دارم.
ـ در مورد آلبوم آخرتان به نام «یک روز» با راجیب چاکرابورتی کمی توضیح میدهید.
من شخصاً این کار را خیلی دوست دارم، چون تجربهی خیلی خوبی بود. زدن با آن موسیقی که یکی از موسیقیهای مورد علاقه من یعنی موسیقی کلاسیک هند بود و تجربهی اولم در این زمینه بود و به نظرم خوب از عهدهاش برآمدم، چون به جز چند تم در تِرَک دوم و سوم، بقیه به صورت بداهه اجرا شد و من خودم علاقه زیادی به آن دارم.
ـ چقدر برای این کار تمرین کردید؟
اصلاً تمرینی در کار نبود! ایشان ایران بود، کنسرت گروه دستان به پایان رسید و پسفرداشب ایشان پرواز داشتند، ما همان شب کنسرت کمی با هم صحبت کردیم، من گفتم یک تم دارم، ابتدای ترک دوم که در حقیقت تمی از من است به نام «نسیم» که در آلبوم بعدی من خواهید شنید. و ایشان هم تمی که ابتدای ترک سوم هست ارائه کرد و در نیمههای شب با هم زدیم و ما فردا شب به استودیو رفتیم، آقای حدادی بیرون استودیو ریتم را گرفت و من و آقای چاکرابورتی همزمان اجرا و ضبط کردیم و بعداً آقای حدادی کار خودشان را تکمیل کردند.
ـ سطح نوازندگی آقای چراکرابورتی در چه حدی هست؟
به نظر من ایشان خیلی خوب ساز میزنند، بهخصوص یک سیدی تکنوازی از ایشان شنیدم که خیلی زیبا زدند، من به واسطه علاقه به موسیقی هند، سارود از نوازندگان مختلف بهخصوص از استاد بزرگ علی اکبر خان شنیدم و وقتی مقایسه کردم دیدم که ایشان خیلی خوب مینوازند.
ـ به غیر از شما کسان دیگری هم از ایران با هنرمندان هندی کار کردند، مثلاً آقای کلهر، آن فضا را میپسندید و به واسطه آن به سمت اینکار رفتید یا سعی کردید فضای جداگانهای طراحی کنید؟
سعی کردم جدا باشد، به خاطر این که خواستم این ترکیب بهتر باشد، تا این که نوازنده ایرانی ساز خودش را بزند و دیگری هم کار خودش را بکند، بارها شده کار تلفیقی در ایران صورت گرفته و هر کسی از هر فرهنگی کار خودش را کرده، من تلاش کردم در آن ساز حل شوم و شما هم رگههای ایرانی در آن میشنوید و هم رگههایی از موسیقی هند در آن وجود دارد ولی تلاش کردم که هر کسی کار خودش را نکند.
ـ برنامه آتی شما چیست؟
قبلاً هم گفتم قرار بر تشکیل دو گروه هست و اجرای کنسرت در هفتههای آینده داریم. سهنوازی عود که در آن کنسرت اجرا میشود را هم ضبط کردیم ولی هنوز تصمیمی گرفته نشده است که آن را چگونه ارائه کنیم. یک آلبوم دونوازی هم با یک ساز دیگر اجرا شده که در سال آینده منتشر میشود و در جریان آن نیز قرار میگیرید.