انور براهم: به ایران و فرهنگش احساس نزدیکی می‌کنم

این مطلب در قالب پرونده عود منتشر شده است، برای مشاهده بقیه مطالب به صفحه اختصاصی این پرونده مراجعه کنید.
برای پرونده عود و با توجه به حضور انور براهم در جشنواره موسیقی فجر تلاش کردیم مصاحبه‌ای با وی ترتیب دهیم. علاقه داشتیم سوالات بیشتر و مفصل‌تری بپرسیم اما چون مصاحبه غیرحضوری و همزمان با کنسرت‌های متعدد او بود، ناچار شدیم سوالات کمتری در مصاحبه جای دهیم. پاسخ‌های انور براهم توسط زهرا عدالتی کیان و با کمک مرضیه هاشمی از فرانسوی ترجمه شده‌اند. امیدواریم این گفتگو جهت آشنایی هرچه بیشتر مخاطب ایرانی با موزیسین صاحب سبک تونسی موثر باشد.

190082

در مورد نحوهٔ گذارتان از موسیقی سنتی تونس به موسیقی فیوژن بگویید. چه چیزی منشاء این تغییر شد؟
وقتی کار موسیقی را آغاز کردم، به موسیقی قدیمی و کلاسیک عربی بسیار علاقه داشتم و آن را با جدیت فراگرفتم. رفته‌رفته کنجکاوی‌ام مرا به سمتی برد که به انواع مختلف موسیقی علاقمند شدم، به خصوص به آن‌چه در نقاط مختلف دنیا جدید محسوب می‌شد (نه تنها در موسیقی، زیرا همواره به هنر معاصر به طور کلی علاقهٔ بسیاری داشته‌ام، چه موسیقی باشد، چه رقص، چه سینما، چه هنرهای تجسمی). سپس آهنگ‌سازی تبدیل به بخش اصلی کار من به عنوان یک موسیقی‌دان شد. دغدغه اصلی من اصالت بود و نیز رسیدن به یک طرز بیان شخصی که ورای محدودیت‌ها باشد. همزمان به عنوان یک نوازنده، تمایل بسیاری به همکاری با موسیقی‌دان‌هایی داشتم که از افق‌های موسیقیایی متفاوت می‌آمدند. نمی‌دانم این میل غیرقابل‌مقاومت برای ترکیب کردن عود با سازهای فرهنگ‌های موسیقیایی متفاوت که بعضاً واژگانشان بسیار از مال من دور بود، از کجا آمد. اما این امر برایم مهیج و الهام‌بخش بوده و من آن را زیسته‌ام، مانند یک تجربهٔ فوق‌العاده و یک چالش واقعی، بدون آنکه به سختی‌هایش فکر کنم. بدین ترتیب ریسک کردم و فکر می‌کنم همین ریسک به من کمک کرد که واژگان جدیدی برای سازم خلق کنم. واژهٔ «فیوژن» را نمی‌پسندم، زیرا گاهی این را القاء می‌کند که آهنگ‌ساز فقط المان‌هایی را که پیش از این وجود داشته‌اند با هم ترکیب کرده یا کنار هم قرار می‌دهد.

در سه آلبوم اخیر شما، به خصوص «رد پای گربهٔ سیاه» (Le pas du chat noir) و «سفر سحر» (de Sahar) موسیقی از لحاظ تصویرسازی مانند شعر عمل می‌کند و به شدت تصویرگرا است. هنگام ساختن قطعه‌های این آلبوم‌ها با سناریو، تصویر یا تجربه‌ای شخصی روبرو بوده‌اید؟
دنیای تصویر، سینما و هنرهای تجسمی برایم بسیار جذاب است، اما وقتی قطعه‌ای را می‌نویسم به تصاویر فکر نمی‌کنم. در مورد آلبوم «رد پای گربهٔ سیاه» می‌توانم بگویم در مورد حرکت‌های شاخه‌های درختی حرف زده‌ام که از پنجره‌ام می‌دیدم، اما این تصویر بیشتر نشان‌دهندهٔ زمان بود.

زمزمه‌های شما در اجراهای زنده‌تان عنصری بود که در نسخهٔ استودیویی آلبوم «کافهٔ آستراخان» (Astrakan Café) وجود نداشت. این عنصر در آلبوم آخرتان، «چشمان خیره‌کنندهٔ ریتا» (Astounding Eyes of Rita) در مقایسه با آثار قبلی مشهودتر است. نقش این زمزمه چیست؟ آیا این زمزمه‌ها مولفهٔ جدیدی در آثار شما است یا این که بدون قصد قبلی به موسیقی شما اضافه شده است؟
در حقیقت، در ابتدا اصلاً عمدی نبود. گاهی هنگام تمرین با نوازنده‌های دیگر برای این که به آن‌ها ایدهٔ دقیق‌تری از اجرای ظرافت‌های قطعه بدهم، آواخوانی می‌کردم. نمی‌دانم این چطور به یک عنصر تبدیل شده…فقط همراهی من با ملودی ا‌ست، اما گاهی نمود یک صدای درونی می‌شود.

از موسیقی معاصر ایران چه می‌دانید؟ با کدام موسیقی‌دان‌های ایرانی آشنا هستید و نظرتان در مورد کارشان چیست؟
وقتی جوان بودم، به موسیقی سنتی ایران علاقهٔ بسیاری داشتم. این موسیقی تا همین امروز یک منبع مهم الهام برای من بوده ‌است. اما متأسفانه موسیقی معاصر ایران را چندان نمی‌شناسم. برخلاف سینمای جدید ایران، که بسیار به آن علاقه دارم، موسیقی معاصر ایران به راحتی به دست ما نمی‌رسد. اما می‌دانم که برای کشف آن باید بیشتر تلاش کنم.

نظرتان در مورد هوادارانتان در ایران چیست؟ فکر می‌کنید چه کسانی هستند و انتظار دارید چه بازخوردی از اجرایتان در تهران بگیرید؟
خیلی‌ها به من گفته‌اند که در ایران طرفدارانی دارم که کارهایم را دنبال می‌کنند و این بسیار باعث خوشحالی من است. به علاوه دوستانی در اروپا دارم که برای اجرا به تهران سفر کرده‌ و مسحور سطح طرفداران و استقبال آن‌ها شده بودند. این دو مسأله باعث شد که دعوت برای اجرا در تهران را بپذیرم. این اجراها اولین کنسرت‌های من در ایران خواهند بود و بسیار برای کشف این کشور و مردمش هیجان‌زده‌ام. حقیقت است که احساس نزدیکی بسیاری به این کشور و فرهنگش می‌کنم.

برنامه شما برای آلبوم بعدی چیست؟
مشغول کار روی این آلبوم هستم. در ماه‌های آینده اطلاعاتی در مورد این آلبوم اعلام خواهد شد.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *