عود بخشی از فرهنگ و هویت ما است؛ مصاحبه با گروه تریوی جبران

این مطلب در قالب پرونده عود منتشر شده است، برای مشاهده بقیه مطالب به صفحه اختصاصی این پرونده مراجعه کنید.
تریوی جبران شامل سه برادر است؛ سمیر، وسام و عدنان که عود می‌نوازند. در خانواده‌ی جبران‌ها، از سه نسل قبل از این برادران، همه با عود زندگی کرده‌اند؛ ساخته‌اند و نواخته‌اند. فعالیت حرفه‌ای این سه برادر فلسطینی، با سمیر شروع شد، با پیوستن وسام به سمیر ادامه یافت و با اضافه شدن عدنان به آن‌ها تکمیل شد.
آثار منتشرشده برادران جبران به ترتیب زیر است:
۱۹۹۶ ـ‌ Taqaseem (سمیر جبران)
۲۰۰۱ ـ‌ Sou’fahm (سمیر جبران)
۲۰۰۳ ـ Tamaas (دوئت جبران، سمیر و وسام جبران)
۲۰۰۴ ـ Randana (تریوی جبران، سمیر، وسام و عدنان جبران)
۲۰۰۷ ـ Majâz (تریوی جبران، سمیر، وسام و عدنان جبران و یوسف هبیش)
۲۰۰۹ ـ À l’ombre des mots (تریوی جبران، سمیر، وسام و عدنان جبران و یوسف هبیش، کنسرت در رام‌الله)
۲۰۰۹ ـ Le Dernier VoL (تریوی جبران، سمیر، وسام و عدنان جبران، یوسف هبیش به همراه تریوی Chkrrr، موسیقی فیلم آخرین پرواز)
۲۰۱۱ ـ AsFâr (تریوی جبران، سمیر، وسام و عدنان جبران، یوسف هبیش به همراه ظافر یوسف)
۲۰۱۳ ـ The First Ten Years (تریوی جبران، پنج سی‌دی و یک دی‌وی‌دی از ده سال فعالیت تریوی جبران)

Le Trio Joubran

ما از فرهنگمان دفاع می‌کنیم
مصاحبه با سمیر جبران
مارس ۲۰۱۰
منتشرشده در سایت انتفاضه الکترونیک

Samir_Joubran
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
من برادر بزرگ‌تر وسام و عدنان هستم. ما فلسطینی هستیم، زاده ناصره. پدرم عودساز و نوازنده‌ای نسل سومی بود. وسام در «کنسرواتوار آنتونیو استرادیواری» در ایتالیا درس خوانده و ساختن آلات زهی موسیقی را آموخته، مخصوصا ویولن. وسام سازهای ما را می‌سازد. من پیشینه‌ای کلاسیک دارم و از سن دوازده سالگی شروع به اجرا کردم. در سال ۲۰۰۳، من و وسام یک سی‌دی منتشر کردیم، یک دو نوازی، رؤیارویی عودهایمان. سال گذشته سومین سی‌دی ما منتشر شد، به یاد شاعر فلسطینی محمود درویش. ما همه‌ی موسیقی‌هایمان را خودمان می‌سازیم. شاید این اولین بار در تاریخ باشد که سه عود هم‌زمان می‌نوازند، و سه نوازنده با هم برادرند.

چرا نواختن عود را انتخاب کردید؟ این ساز چه معنایی برای شما دارد؟
من در خانه‌ای بزرگ شدم که با عود پر شده بود. پدرم هر ماه سازی جدید می‌ساخت. می‌شود گفت در خانه‌ای زندگی کردم که عودها آن را اِشغال کرده بودند. این ساز، پدر همه سازهای زهی است. بیش از چهارهزار سال عمر دارد. این ساز بیش از یک تکه چوب است. وقتی می‌نوازی، بغلش می‌کنی، احساس می‌کنی در شکمت طنین می‌اندازد. این ساز قسمتی از بدن شما است، این ساز قسمتی از فرهنگ ما و هویت ما است. دو هفته پیش در ناصره بودیم. کنسرتی در حیفا و کنسرتی هم در رام‌الله برگزار کردیم، در روز ۱۳ مارس، روز تولد محمود درویش. مقامات فلسطینی این روز را روز ملی فرهنگ فلسطین اعلام کرده‌اند. در کنسرت، با پخش کردن یک شعرخوانی ضبط شده از محمود درویش، از صدای محمود درویش استفاده کردیم.

کنسرت را در حمایت از غزه اجرا کردید. چه چیزی باعث شد تا چنین تصمیمی بگیرید؟
ما هر سال هفتاد تا هشتاد کنسرت داریم، بیشتر هم در اروپا. از جاهای حرفه‌ای دعوت‌نامه می‌گیریم؛‌ آن‌ها ما را به خاطر موسیقی‌مان دعوت می‌کنند. چهار بار در ژنو اجرا داشته‌ایم. اجراها را دوست داشتیم و مردم هم ما را دوست داشتند. انجمنی که ما را دعوت کرده بود به فلسطینی‌ها در نوار غزه کمک می‌کند. می‌خواهیم به نهضت انسانی‌مان برای آزادی و استقلال کمک کنیم. قصد نداریم تا قهرمان یا قربانی باشیم. می‌خواهیم به عنوان انسان زندگی کنیم.

برادران شما، وسام و عدنان اعضای دیگر گروه هستند. موسیقی شما طوری است که انگار با یک صدا صحبت می‌کنید. چطور به چنین چیزی رسیدید؟
داستان ما فقط راجع به موسیقی نیست، بلکه مربوط به خانواده ما نیز می‌شود. مشکلات در خانواده، به موسیقی ما آسیب می‌زند. من برادرم وسام را (که ده سال کوچکتر است) به روی سن آوردم، چون عودنواز بسیار خوبی است. عدنان باید خیلی تمرین می‌کرد تا خودش را برای اجرا آماده کند. ما همدیگر را می‌فهمیم. ما احساسات را داریم، یک زمینه واحد داریم، از یک مدرسه موسیقی می‌آییم. این یعنی یکپارچگی. اما ما سبک شخصی خودمان را نیز داریم، این قضیه هنوز در موسیقی ما وجود دارد. ما در یک گروه کار می‌کنیم. ما برای فلسطین و برای فرهنگمان کار می‌کنیم.

می‌توانید ارتباطتان را با محمود درویش توضیح دهید؟ چرا او برای شما مهم است؟
من در سال ۱۹۹۶ شروع به اجرا با محمود درویش کردم. او و شعرهایش برای ما ارزش خاصی دارند. او مهم‌ترین شاعر قرن گذشته است. دو هفته قبل از مرگش، ما کنسرتی با او در آرل (فرانسه) داشتیم. او به من گفت «تو آینده را پیش رویت داری، آینده‌ی من در گذشته است.» محمود درویش در همه‌جای موسیقی ما حضور دارد، همچنین در نام‌گذاری آهنگ‌هایمان. او یک بار واژه «مَجاز» را به من یادآوری کرد،‌ که همان metaphor در زبان انگلیسی است. من این واژه را نمی‌شناختم و از او معنایش را پرسیدم. او گفت مجاز «در سایه‌ی کلمات» است. ما سی‌دی آخرمان را به یاد محمود درویش نامگذاری کردیم. محمود درویش صدای فلسطین بود.

آیا فکر می‌کنید فرهنگ فلسطینی مورد تهدید است؟
بله،‌ بله. ولی فکر می‌کنم که تمام فرهنگ‌ها مورد تهدید هستند، به دلیل اینترنت. ما فلسطینی‌ها نیازی نداریم تا به فرهنگ‌های دیگر نگاه کنیم. سنت چیزی نیست که شما در گذشته خوانده‌اید، بلکه چیزی است که امروز می‌نویسید. ما از فرهنگمان دفاع می‌کنیم. اسرائیل سعی می‌کند تا سرزمینمان، درختانمان و روح ما را بدزدد، اما آن‌ها نمی‌توانند فرهنگ ما را بدزدند. اگر از فرهنگمان اطمینان داشته باشیم و عمیق‌تر در آن کاوش کنیم، تاریخمان را ساخته‌ایم. امیدوارم روزی فلسطین آزاد شود و گروه ما نیز آزاد شود. ما دوست داریم مثل بقیه هنرمندان روی صحنه برویم. هنرمندان سوئدی نیازی ندارند تا هنگام اجرا به آزادی کشورشان فکر کنند. نه، هر وقت فلسطین آزاد شد، ما آزاد می‌شویم.

Le_Trio_Joubran_2

اسلحه ما، فرهنگ و هنر ما است
مصاحبه با عدنان جبران
تلفیق دو مصاحبه در ژوئن و اکتبر ۲۰۱۲
منتشر شده در سایت‌های World Music Central و Today’s Zaman

Adnan_Joubran
می‌توانید برای خوانندگان ما تاریخچه مختصری از چگونگی شکل‌گیری گروه بدهید؟
داستانِ گروه با برادری که تک‌نوازی می‌کرد، آغاز شد؛ یعنی سمیر، که از برادران دیگر حدود ده سال بزرگتر است. خب او حرفه‌اش را قبل از ما شروع کرد و مسیر گسترده‌ای در موسیقی عود در فلسطین باز کرد. در سال ۲۰۰۲، سمیر و وسام بعد از ملاقاتشان در کنسرتی در جنوب فرانسه، گروه دو نفره‌ای (دوئت) تشکیل دادند و موفقیت بزرگی کسب کردند. این موفقیت حسادت من را برانگیخت و باعث شد به عود نزدیک شوم، و در نتیجه من هم شروع به نواختن کردم. سمیر تحت تأثیر آلبومِ «جمعه شب در سان‌فراسیسکو» از پاکو دِلوسیا، اَل دی میولا و جان مک‌لاگلین بود، و این‌طور بود که ما سه صندلی چیدیم و جرأت کردیم با همدیگر بداهه‌نوازی کنیم. آلبوم راندانا را ساختیم که با آن شروع به برگزاری تورهایی در فرانسه و اروپا کردیم.
بزرگترین برادر شما، سمیر، ده سال قبل از شکل‌گیری گروهِ تریوی جبران، دو آلبوم موفق منتشر کرد. آیا این تریو،‌ محصول برنامه‌ریزی بلندمدت توسط سمیر بود؟
فکر می‌کنم و امیدوارم که این برنامه سمیر نبود، چون صادقانه بگویم وقتی او دو آلبوم اولش را ساخت، من خیلی جوان بودم و سعی می‌کردم متفاوت از بقیه باشم. درواقع من از نواختن عود پرهیز می‌کردم. به خاطر می‌آورم که بسیار به او افتخار می‌کردم. او الگوی من شده بود. چون او در رؤیاپردازی متفاوت بود، من هم می‌خواستم متفاوت باشم.

به عنوان جوان‌ترین برادر، برای شما سخت نبود که خود را به سطح تجربه‌ی برادرانتان نزدیک کنید؟
این حقیقت دارد که سمیر به من پیشنهاد داد تا در گروه عضو شوم. در‌واقع این تجربه و رؤیایی بود که سمیر آن را قبل از من دیده بود. او این تصمیم را گرفت، با این‌که این ترس وجود داشت که قدرت، خوبی و اصالت مد نظر سمیر به دست نیاید. بنابراین ما سه نفر ـ وسام که می‌خواست نوازنده لوت شود، سمیر که آماده بود تا دوره کاری تکنوازی‌اش را شروع کند و من که رؤیاهای بسیاری به جز موسیقی داشتم ـ همه با هم خطر کردیم، البته چون آن را چالشی بزرگ می‌دیدیم. برای من سخت بود با برادری دیدار کنم که به خاطر شغلش همیشه دور بود و دوازده سال از من بزرگ‌تر بود، اما من جرأتش را داشتم. چون صادقانه بگویم در کودکی، من به وسام بسیار نزدیک بودم و ناگهان او بسیار دور شد و با سمیر کار کرد. بنابراین من به وسام حسودی‌ام شد و حاضر بودم هر کاری انجام دهم تا در این پروژه به آن‌ها بپیوندم. سال‌های اولیه بسیار دشوار بودند، چون من باید یاد می‌گرفتم که چگونه دوسوم از خودم را با برادرانم قسمت کنم و سه‌نفری موسیقی واحدی را بسازیم، اما این مسأله اکنون به نقطه قوت ما بدل شده است.

عناصر اصلی موسیقی‌تان را چه چیزهایی می‌دانید؟
برادری. چون این اولین دلیلِ پروژه ما بود و چون برادری و نهاد خانواده در سنت ما امری مقدس و برای هستی ما مهم است. علاوه بر این، شناخت یکدیگر، انتظارات و چالش‌ها عناصری هستند که در برادری وجود دارند، به این دلیل است که بداهه‌نوازی نیز از پایه‌های موسیقی ماست. بداهه‌نوازی عنصر بسیار مهمی در موسیقی ما محسوب می‌شود.
الهام هم عنصری ضروری است؛ فلسطینی بودن مسأله‌ی مهمی در زندگی ما است. در زندگی هر فلسطینی، فلسطینی بودن به نوعی یک شغل تمام‌وقت است. ما نمی‌توانیم واقعیت را برای لحظه‌ای فراموش کنیم و به سادگی درباره عشق، روشنایی و چیزهای دیگر موسیقی بسازیم.

چه کسانی را می‌توانید نام ببرید که از نظر موسیقی اساسی‌ترین تأثیرها را روی شما داشتند؟
من شخصاً خیلی تحت تأثیر نوازندگان بزرگ فلامنکو هستم، مثل پاکو دلوسیا و وینسنته آمیگو. ما ازسبک‌های مختلفی از موسیقی تأثیر گرفته‌ایم. موسیقی سنتی خاورمیانه مرجع ما است زیرا ما در خانه‌ای به دنیا آمدیم که این موسیقی در آن ساخته می‌شد. بودن در اروپا و اجرا در فستیوا‌ل‌های بزرگ، این امتیاز را به ما داد که خیلی از هنرمندان مهم را ملاقات کنیم و از فرهنگ آنان تأثیر بگیریم، مثل موسیقی هند، اسپانیا، کلاسیک غربی، جاز و ….

درباره اولین آلبومتان و سیر تکاملی موسیقیتان به ما بگویید.
اولین آلبوم، راندانا ـ‌۲۰۰۴، واقعاً تجربه و چالش بزرگی بود. می‌دانستیم تا قبل از آن هیچ تریوی عودی وجود نداشته، می‌دانستیم که هر چه بکاریم،‌ جا می‌گیرد و رشد می‌کند. باید به تمام سنت‌ها احترام می‌گذاشتیم، و متفاوت می‌بودیم. چیز خوبی می‌ساختیم که همیشه زنده باشد. باید از آن چیزی که غربی خالص بود دوری می‌کردیم. موسیقی‌ای به دست آمد که در لحظه‌ای تجربی بود وگاهی احساسی بود، در لحظه‌ای روحانی بود و گاهی خالص بود.
بعد از موفقیت این آلبوم، فهمیدیم که این روش جواب می‌دهد! بنابراین برای خلق موسیقی راحت‌تر بودیم، برای زیبایی لحظه،‌ برای احساسات، برای شعر. ما از شاعر بزرگ، محمود درویش، الهام می‌گرفتیم، و سعی کردیم تا موسیقی‌ای استعاری خلق کنیم، دلیلی که ما سی‌دی بعدی‌مان را مَجاز نام‌گذاری کردیم همین بود، که به معنی استعاره است. ما سعی کردیم این اثر را موسیقیِ ملل ندانیم و بیشتر آن را موسیقیِ استعاری بنامیم. در این آلبوم ما با نوازنده سازهای ضربی، یوسف هبیش ملاقات کردیم که بُعد دیگری به کارمان داد و پیشرفت موسیقاییمان را تکمیل کرد.
در آلبوم آخر، از یک مهمان ویژه دعوت کردیم. بیش از همه دوستی بزرگ و از همه مهم‌تر هنرمندی فوق‌العاده؛ ظافر یوسف،‌ کسی که با صدایش موسیقی ما را به چیزی جادویی تبدیل کرد و بُعدی روحانی به آن داد. خوش‌شانس بودیم که در طول فعالیتمان با هنرمندان زیادی ملاقات کردیم که به دانش موسیقایی ما اضافه کردند.

اگر بتوانید با هنرمندان یا گروه‌های موسیقی دیگر همکاری کنید، چه کسانی را انتخاب خواهید کرد؟
خیلی‌ها. اما می‌دانم که تابه‌حال گروه روی شکل‌دهیِ هویتِ موسیقاییِ تریو کار کرده و الان آماده‌ایم تا با هنرمندان بزرگ کار کنیم، هنرمندانی خوب.

شرایط کنونی موسیقی در فلسطین چطور است؟
موسیقی در فلطسین، حتی تمام انواع هنر، در نقطه اوج خودش است. ما خیلی خوشحالیم که به این تحول موسیقایی و رشد روح هنری کمک کرده‌ایم. ما به تمام هنرمندان فلسطینی افتخار می‌کنیم. هنرمندان بزرگ زیادی داریم که در حال شناخته شدن هستند. همه این‌ها به خاطر نیاز به وجود داشتن است. به عنوان یک فلسطینی، احساس می‌کنیم اسلحه ما، فرهنگ و هنر ماست. وجود ما بزرگترین تهدید برای اِشغالگران اسرائیلی است. آن‌ها تلاش می‌کنند تا کلمه فلسطین را حذف کنند، اما فرهنگ و زبان و هنر ما، آن‌ها را مجبور می‌کند تا گذشته را به خاطر آورند! آن‌ها می‌توانند در هر نُتی که ما می‌زنیم فلسطین را بشنوند.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *