گئورگ ایوانویچ گورجیف (George Ivanovich Gurdjieff) را نه میتوان به عنوان عارف توصیف کرد و نه آهنگساز. نه مثل همتایان خودش مانند اشو یا مهربابا به صورت گسترده دست به تربیت شاگرد زد و روشی منسجم از خویش باقی گذاشت و نه خود را وقف موسیقی کرد. چنان که منتقدانش میگویند گورجیف هیچگاه روشن یا مشخص سخن نمیگفت. اما به قطع میراثی گرانبها از خود بر جای گذاشته، میراثی که هنوز پس از شصت سالی که از زمان مرگش میگذرد به لطف موسساتی که توسط خود او یا شاگردانش در این سو و آن سوی جهان برپا شدهاند، کامل میشود.
گورجیف در دامن مادری ارمنی و پدری یونانی در ارمنستان امروزی به دنیا آمد، که در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود. تاریخ دقیق به دنیا آمدنش به طور دقیق مشخص نیست، اما حوالی ۱۸۶۶ تا ۱۸۷۷ حدس زده میشود. او در کارس بزرگ شد و پیش از بازگشت به روسیه برای چندسالی در ۱۹۱۲، به بخشهای زیادی از دنیا سفر کرد (از جمله آسیای مرکزی، مصر و رم). همانطور که خودش گفته بود: «از روسیه شروع کن، با روسیه تمام کن.» در روز اول سال ۱۹۱۲ گورجیف به مسکو برگشت و اولین شاگردانش را جذب کرد. در همانسال در سنپترزبورگ با جولیا اوستروسکا ازدواج کرد. گورجیف در ۱۹۱۴ گروه رقص بالهاش به نام «کشاکش جادوگران» را تبلیغ و بر نمایشنامهٔ شاگردانش به نام «آنهایی از حقیقت» نظارت کرد. او در ۱۹۱۵ پی. دی. آسپنسکی که خود در آن زمان به عنوان نویسنده و عارف شهرت داشت را به عنوان شاگرد پذیرفت، و توماس دهارتمن (Thomas de Hartmann) آهنگساز و همسرش الگا را در سال ۱۹۱۶ به شاگردی قبول کرد. در این زمان حدود ۳۰ شاگرد داشت.
او در سال ۱۹۱۷ طی انقلاب روسیه، پتروگراد را ترک کرد و نزد خانواده اش در الکساندروپل بازگشت. در زمان انقلاب بلشویکی اجتماعات مطالعاتی ناپایداری در اسنتوکی در قفقاز، و سپس در توآپسه، مایکوپ، سوچی و پُتی در کرانۀ دریای سیاه در جنوب روسیه برپا و به شکل فشردهای با بسیاری از شاگردان روسی خود کار میکند.
در مارس ۱۹۱۸ آسپنسکی از گورجیف جدا شد. در بهار ۱۹۱۹ گورجیف الکساندر سالزمن هنرمند و همسرش جین را ملاقات کرد و آنها را به شاگردی پذیرفت. با همکاری جین سالزمن، گورجیف اولین نمایش عمومی رقص های مقدسش را ارائه کرد.
در ۱۹۲۱ گورجیف به گرداگرد اروپای غربی سفر کرد و در شهرهای مختلفی چون برلین و لندن به سخنرانی و ارائهٔ کارش پرداخت و در سالهای ۱۹۲۴ دیدارهایی را از آمریکای شمالی انجام داد.
گورجیف در ۲۹ اکتبر ۱۹۴۹ در بیمارستانی در فرانسه درگذشت. خاکسپاری او در کلیسای بزرگ ارتدوکس روسی سنت الکساند انجام و در قبرستان فونتنبلو به خاک سپرده شد.
- سوئیت هایشرقی Oriental Suite (Metropole Orchestra (Paris 1923-24) and Little Orchestra (America 1923-24))
مکتب عرفانی گرجیف شناسنامهٔ مخصوصی نداشت. خودآموخته بود و گرجیف میگفت که آموزهای است از تجربهها و سفرهای آغازین خود به شرق و بیانگر حقیقتی که در دینهای باستانی و آموزههای خرد و فرزانگی یافته که به آگاهی از خود در زندگی روزمره مردمان و جایگاه مردمیت در عالم مربوط میشود. مکتبی که او ارائه میدهد مبتنی بر روشنگری از طریق مراقبه وگسترش خودآگاهی است. او همهٔ مردمان را در خواب و همهٔ تلاش آنها را در لزوم بیداری از این خواب و دیدن حقیقت خود و حقیقتی ورای این زندگی میداند. آموزههای گرجیف نیز در همین راستا هستند و او معتقد بود که از راه شرایط خاص و شکلهای خاصی انتقال مییابد تا به آگاهی برسد: کار گروهی، کار فیزیکی، کارهای دستی، دادوستد انگارهها، هنرها، موسیقی، حرکات، رقص، ماجراجوییهایی در طبیعت… این توانایی را به فرد تحققنیافته میداد تا فراسوی خود مکانیکی و تأثیرپذیرنده رود و از شخصیت صرف به جوهری فرازمند شود که به خود تحقق میبخشد. گورجیف برای ایجاد شرایطی که بتوان توجه درونی را بسیار بیشتر ورزیده کرد به شاگردانش «رقصها» یا «حرکات مقدس» را نیز آموزش میداد که بعدها به عنوان حرکات گورجیف شناخته شدند و شاگردانش آنها را به صورت گروهی انجام میدادند. گورجیف همچنین تمرینهای مختلفی مانند تمرین «ایست» را برای مشاهدهٔ فوری خود (خویش فردی) در شاگردانش به کار میبرد. تکانهای دیگری برای کمک به بیداری شاگردانش از خیالپردازی مداوم، همیشه در هر لحظهای امکان پذیر بودند.
سوئیتهای شرقی مجموعهای از موسیقی و رقص است. موسیقیای که برای رقص نوشته شده. در دو اجرا، یکی با یک ارکستر بزرگی در پاریس و دیگری با ارکستری کوچکتر و حال و هوایی متفاوت در آمریکا اجرا شده. موسیقی آن توسط گرجیف ساخته شده و با کمک و همکاری توماس دهارتمن برای ارکستر نوشته و تنظیم شده است (در هر دو نسخه).
- سرودهای مقدس جی. آی. گورجیف G.I. Gurdjieff: Sacred Hymns
بخشی از موسیقی است که گرجیف برای پیانو نوشته با اجرای کیت جرت. قطعات اجراشده را به صورت پراکنده در آثاری که توسط شاگردان گرجیف اجرا شده میتوان یافت. جرت با انتخاب از بین آنها به اجرا پرداخته. آلبوم به وسیله انتشارات ایسیام در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، و هرچند نمیتوان گفت که جزء یکی از آثار برجستهٔ جرت است، علیایحال لحن گرجیف را حفظ کرده و همچنان شخصیت جرت را در نوازندگی دارد.
- سهگانه
مجموعهٔ سهگانهٔ تکنوازی های پیانوی سسیل لیتل (Cecil Lytle)، پرفسور و رئیس دپارتمان دانشگاه موسیقی کالیفرنیا، باز هم بر اساس موسیقیای برای رقص. عبارت است از سه عنوانِ شماره یک: جویندگان حقیقت (Vol.1 Seekers of the Truth)، شماره دو: خوانشی از کتاب مقدس (Vol.2 Reading of a Sacred Book)، شماره سه: واژههایی برای سرودی مقدس به خورشید (Vol.3 Words for a Hymn to the Sun). غیر از سوئیتهای شرقی در اینجا هم به خوبی میشود پیوند موسیقی و اندیشه گرجیف را دید. شماره یک شامل جویندگان حقیقت، سرودهایی مقدس برای معبد بزرگ، و منش صوفی است و به انیگرام ختم میشود (شکل هندسی نُهوجهی که برای نخستین بار توسط گورجیف مطرح شد و بعدها چندی از روانشناسان برای طبقه بندی تیپهای شخصیتی از آن استفاده کردند که امروزه با نام تیپهای شخصیتی نهگانهٔ انیگرام شناخته میشود. گورجیف معتقد بود که هر کل کاملشده، هر کیهان، هر ارگانیسم، هر گیاهی یک انیگرام است. گرجیف معتقد بود تمام دانش را می توان در انیگرام جای داد). شمارهٔ دو شامل سرودهای مقدس، سفر به مکانی دستنیافتنی و سرودها و رقصهای سِید است. شمارهٔ سه شامل: جنبشها، نغمهها و ریتم هایی از آسیا(کُردی، ارمنی، یونانی، فارسی، هندو، تبتی و…). هر سه کار بر اساس موسیقی گرجیف و با کمک و همکاری و تنظیم توماس دهارتمن نوشته شده اند. مجموعهای ارزشمند از کارهای گرجیف.
- آوازها، سرودها و رقصها / ملوس
بشنوید: قطعهی Chant from a Holy Book
و اما بهترین کار دو آلبوم از مجموعه موسیقیهای گرجیف به صورت پراکنده. دو اثر «آوازها، سرودها و رقصها» (Chants, Hymns and Dances) و «ملوس» (Melos) که با آهنگسازی و تنظیم و نوازندگی پیانوی موزیسین یونانی، آقای وسیلیس سابروپولوس (Vassilis Tsabropoulos) و نوازندگی ویولنسل موزیسین آلمانی، خانم آنیا لخنر (Anja Lechner)، که در ملوس نیز موزیسین ایتالیایی، یو. تی. گاندی (U.T. Ghandi) با پرکاشن آنها را همراهی میکند. در مجموعهٔ دو کار گاهی موسیقی خود سابروپولوس هم هست. از بهترین کارهای انتشارات ایسیام که اولی در سال ۲۰۰۳، و دومی در ادامه این همکاری درخشان در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. ایسیام در ارتباط با گرجیف، غیر از اثر جرت و این دو، یک کار دیگر هم دارد با عنوان «گروهِ سازی فولک گرجیف به همراه اوون اسکنیان» که اثری قابلتأمل نیست. اما این دو اقتباس سابروپولوس از نغمههای گرجیف بسیار ارزنده است. انرژی جدیدی به نغمههای گرجیف داده. هماهنگی دو نوازنده، انتخاب ملودیها و ریتمهای جذابی که سابروپولوس به آنها روح دیگری دمیده، به نظر من از خود موسیقی گرجیف ارزشمندتر است. لحنی که سابروپولوس ایجاد کرده در ابتدا از گرجیف تأثیر گرفته، و در انتها مختص خود سابروپولوس است.