قصد من معرفی داریوش دولتشاهی به دوستداران ِ جوان موسیقی و در عین حال تجمیع اطلاعات ِ محدودی که در اینترنت میتوان در مورد ایشان یافت، در سایت درّاب بود. در ادامه ترجمهٔ متنی را که بر اساس مصاحبهای با داریوش دولتشاهی در تاریخ ۱۷ و ۲۸ آذر ۱۳۸۴ توسط Bob Gluck صورت گرفته، خواهید خواند.
آلبوم «خط کارمن» از گروه «اسپیسمانکی» نیز بار دیگر لذت همنشینی بداههپردازی و موسیقی الکترونیک را که یکی از مولفههای اصلی صحنهی جز نروژ است را یادآوری میکند.ترکیب پیانو، درامز، ویبرافون، زنگ و اصوات الکترونیک راه را برای نواختن در دامنهای گسترده از آشوبِ نویز تا خلسهی مینیمال باز میکند؛ مثل یک سفر فضایی. معلق میان زمین و فضا، میان رئالیسم موسیقی آکوستیک و ماورایی بودن صداهای الکترونیک. آرامشِ اینجا بودن و اضطرار و اضطراب آنجا رفتن. گاهی آکنده از حس فشارِ روانی تعلیق در فضاهای بینهایتی که به دشواری میتوان فرار از آن را متصور شد و گاهی آرام شبیه اطمینان عارفانه و نگرانکنندهی مت کوالسکیِ معلق در فضایی نامتنهاهی که فیالنفسه بودن در آن قمار با زندگی است.
در فضاها همانطور که از نام آن پیدا است فرام یک موسیقی اتمسفریک که حالات گوناگونی از اتفاقات حسی را برای شنوندهی خود به ارمغان میآورد را میسازد. ترکیبی از خلسه، هیجان و مدیتیشن که به طور قطع یکی از بهترین آلبومهای سال و یکی از نقاط عطف تجربهگرایی هنرمندان جوان کلاسیک معاصر است. فضاها شاهکاری درونگرا است که میتواند به یک اثر بالینی برای عاشقان موسیقی بدل شود.
احتمالات الگوریتمی متنوع بر اساس نظریههای ریاضی و منطقی، بخشی از ساختار موسیقی الکترونیک جدید را شکل میدهند. موسیقی علاوه بر این که محملی برای احساسات انسانی است در عصر تکنولوژی رایانهای به محملی برای بیان خلاقیتهای تفکرآمیز نیز بدل شده است. شرجی بارانداز و حضور اهل هوا و شیخ شنگر در موطن سیاوش، همراه با نیمنگاهی به الگوریتم و احتمالات، او را از ساختن قطعات هنجار ذهنش به هنجارشکنی در قطعات دیگر این آلبوم وا داشته است. با هر دوکسایی، پارادوکسی پدید آورده است و آخر سر آلبومش را با نهایت دقت از میان قطعات انتخاب کرده است؛ حاصلش شش دوکسا و دو پارادوکس است.