زمانی حدود دو الی سه دهه از خلق بعضی از آثار پرویز مشکاتیان گذشته است، همیشه این سوال در ذهن من نقش میگیرد که چرا با توجه به گذشت این زمان، هنوز کارهای او برای ما زنده و تازه است؟ چرا وقتی به پیش درآمد نوا مرکب خوانی، بیداد، چکاد، مقدمه تصنیف صبح است ساقیا و … گوش میسپاریم محو آن میشویم؟ چه چیز درون این فواصل و ریتمها نهفته است که گوش هر شنونده خاص موسیقی و دل هر آشنا و علاقهمند به موسیقی را مجذوب خود میکند؟
نوشتن مطلب انتقادی دربارهی چهرههای محبوب در جامعه، امری نیست که به سادگی امکانپذیر باشد؛ تعداد کم اینگونه مقالات خود گواه بر این مدعاست. برای مثال دربارهی محمدرضا شجریان که فعالیت هنری وی موضوع این نوشتار است، تعداد زیادی مقاله و مصاحبه موجود است، لیکن محتوای آنها بیشتر در فضای تعریف و تمجید و یا حتی تملق گویی است تا نقد.
مرور زندگی هنری و همچنین آراء و نظرات هنرمندان برجسته و تأثیرگذار به دلیل نقش آنها در جریان تداوم و تحول سنتهای پیش از خود همواره مهم مینماید. زندگی هنری پرویز مشکاتیان نیز به عنوان کسی که در آثارش سنت، تداوم و تحول یافته است، می تواند ما را در بررسی کلی روند تحولات موسیقی کلاسیک ایرانی یاری رساند.