قصد این مقاله بررسی سیر عودنوازی ۵۰ سال اخیر در ایران می باشد. سال هایی که روند تکامل این ساز دوباره طی میشود. برای تحلیل این روند نوازندگان را در ۳ دسته نسل اول، دوم و سوم تقسیم بندی کرده ایم.در این مطلب برای بررسی نوازندگان از وجوه مختلف نوازندگی و همچنین میزان تاثیر آن ها در گسترش این ساز شاخص هایی را ارایه می نمایم که در مجموع فن اجرای یک نوازنده از جنبه های متفاوت تا حس و موزیکالیته و همه جزییاتی که در گوش نوازبودن یک اثر موسیقایی می تواند دخیل باشد را نشان می دهد.
لوت اروپای قرون وسطی ارتباطی تنگاتنگ با عود عربی دارد و حتی گفته میشود که نام لوت از العود عربی گرفته شده است. نام عود به معنی چوب است که ساز را از آن میساختند. بسیاری از آلات موسیقی از چوب ساخته میشدند. شاید وجه تسمیه این ساز، نیاز به تأکید روی صفحهٔ چوبی ساز و در نتیجه متمایز کردن آن از سازهایی باشد که جلویشان از پوست، کاغذ پوستی یا هر مادهٔ دیگری ساخته میشد. در قرنهای پس از ظهور اسلام، اعراب دست به تغییرات کوچکی در این ساز بردند و تا سه قرن پس از آن، این تغییرات شامل مواردی از جمله کوک کردن، تکنیکها و تئوری موسیقی بود. هنری فارمر در سالهای بین دو جنگ جهانی، تحقیقات گستردهای روی عود عربی، خاستگاه آن و ورودش به اروپا انجام داد.
اولین قومی که سازی را اختراع کردند که بشر میتوانست روی آن انگشتگذاری کند و دیگر در آن سیمها به صورت دستباز مثل چنگ یا لیر نبودند، اکدیها و سومریها بودند. بعد از آن دوره، ما این ساز را در تمدن بابل و آشور و عکسش را در اهرام مصر میبینیم. به ایران که برمیگردیم، از دورهی ساسانی به بعد، ما سازی را میبینیم که کاسهاش بزرگتر و دستهاش کوتاهتر از حد معمول است و دیگر قیافه تنبور را ندارد. از این دوره به بعد ما بربت یا ساز عود را پیدا میکنیم. یعنی تا قبل از آن من هیچگونه سندی که ثابت کند سازی با این شکل و شمایل جای دیگری بوده پیدا نکردم.