حتا اگر روزگار بر وفق مراد بیگ بندها یا همان گروههای بزرگ جز نباشد اما هنوز گروههایی با نوازندههای پرشمار هستند که خلاف جهت شنا میکنند. یکی از آنها گروه جوان «اسنرکی پاپی» (Snarky Puppy) با حضور بیش از پانزده نوازنده است که در تگزاس آمریکا فعالیت میکند. گروهی به رهبری مایکل لیگ، بیسیست گروه، که از سال ۲۰۰۶ در صحنهی جز فعال است و طی این سالها دو بار جایزهی گرمی برده است. گروه که بیشتر به ضبطهای زنده روی استیج عادت دارد یازدهمین آلبوم خود و اولین آلبوم استدیویی خود بعد از هشت سال را با نام «کولچا وولچا» (Culcha Vulcha) در ماه آوریل منتشر کرد.
یک موسیقی با صدایی پرحجم و تنظیمی پیچیده که به طرز شگفتانگیزی شنیدنش ساده از آب درآمده. نوای سازها، که شامل چندین کیبورد، گیتار، بیس، ترومپت، ساکسوفون، فلوت، کلارینت، پرکاشن، درام و ویولون میشود، مجموعهای متنوع از موتیفهایی مثل صدای بادی برنجیهای بیگ بندهای کلاسیک جز، تا موسیقی هندی و جز لاتین، فانک و راک و آر اَند بی را میسازند. اما همجوشی و ترکیب آنها، هم از خاستگاه جملات آشنازدایی میکند و هم کلیتی منحصربهفرد را شکل میدهد. موسیقی تداعیگر همهی این صداهای آشنا هست و هیچ کدام از آنها نیست. در قطعهی اول آلبوم، Tarova، ریتم هندی-شرقی به یک فضای فانک نزدیک میشود و بعد بادی برنجیها دههی چهل را بازسازی میکنند. اتفاقی که در قطعهی GØ با نشانههای مشخصی از راک و مدلی از جز متعلق به قدیم اتفاق میافتد. قطعهی Semente با صداهای جز لاتین این کار را میکند. این الگو در تمام قطعات آلبوم با صداهای متفاوتی تجربه میشود.
محصول این تنوع، شوریدگی پرهیاهویی است که بیش از آنکه برآمده از یک منطق ملودیک باشد نتیجهی خلاقیتی بدون مرز است. وحشیگری دلچسبی که به طیف متنوعی از صداها سرک میکشد. به خاطر همین روحیهی کنجکاوانه است که سخت بتوان ژانری مشخص برای آلبوم نشان کرد. مایکل لیگ آهنگساز، بیسیست و رهبر گروه میگوید اگر کنی جی نبود موزیکمان را پاپ بدون کلام مینامیدم. شکسته نفسی است ولی به خاطر خطوط سادهی ملودیکش و آن حس و حال عامهپسندانهی موزیکِ ارکستر چندان بیراه هم نیست. هر چند که قدرت ریتیمیک و حضور تعیینکنندهی کیبورد آن را شبیه فانک میکند و ماجراجوییاش در موسیقی جهانی شبیه جز؛ هر چه هست وحشی است.