نوحهخوانی به عنوان گونهی مهم و پرطرفداری از میراثِ موسیقی عزا در ایران تاریخچهای آکنده از اقتباسها و نوآوریها را همراه خود دارد. در این میان، شورخوانی در سالهای اخیر به عنوان یکی از ارکان اصلی موسیقی سوگ در ماه محرم حامل علقههایی اجتماعی – مذهبی است که به نظر میرسد، هم بیش از گذشته توجه به خود جلب کرده و هم پیوند مبتکرانهای با عناصر پیچیدهتر سازندهی موسیقی برقرار کرده است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد ضمن بررسی تکاملِ شورخوانی در گذر تاریخِ سوگواری محرم، به پررنگتر شدن مولفههای موسیقی هیجانی و پیوندهای شورخوانی با ژانرهای گوناگونِ موسیقی بومی، پاپ، ترنس و جنبههایی از موسیقی صوفیانه بپردازم. در ابتدا ذکر این نکته حیاتی است که نگارنده بدون جهتگیری مذهبی یا اجتماعی تحولاتِ موسیقایی این ژانر در طولِ تاریخ و به خصوص در سالهای اخیر را واجد ارزشهای زیباییشناسانه و حاملِ رویکردی خلاقانه، منعطف و پیشرو در منظومهی سترگ موسیقی مذهبی در ایران و در مرحلهای بالاتر، موسیقی صوفیسم میداند.
شورخوانی در عصر صفوی، قاجار و پهلوی
شورخوانی به خواندن نوحه یا ذکرگویی ریتمیک با تمپوی بالا گفته میشود که در آن عزاداران امکان مییابند با سرعت بیشتری به سینهزنی (زنجیرزنی، سنگزنی) بپردازند. شورخوانی کلاسیک با آنکه کندتر از مدلِ مرسوم امروزی اجرا میشده اما با این حال طبق اسناد و گزارشهای موجود از عزاداری ماه محرم در دورههای صفوی، قاجار و پهلوی، وجود الگوهای ریتمیک که عزاداران را وارد یک فضای شورانگیز و هیجانی میکرده است؛ غیر قابل انکار است.
دلاواله مسافر ایتالیایی مشاهدات خود از عزاداری در دوران شاهعباس اول را اینگونه توضیح میدهد: «عدهای برهنه نیز راه میروند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز درآوردهاند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به حسین انجام گرفته است، باشد و همه با هم آهنگهای غمانگیز در وصف حسین و مصائبی که بر او وارد شد میخواندند و دو قطعه چوب یا استخوانی که در دست دارند به یکدیگر میکوبند و از آن صدای حزنانگیزی به وجود میآورند و به علاوه حرکتی به سر و بدن خود میدهند که علامتی از اندوه بیپایان آنها است و بیشتر به رقص شباهت دارد.» او در جای دیگری از سفرنامهاش دربارهی عزاداری زنان مینویسد: «به خصوص زنان به سینه خود میکوبند و با نهایت حزن و اندوه و همه با هم آخرین بند مرثیهای را که خوانده میشود را تکرار میکنند و میگویند: آه حسین … شاه حسین.»۱
تاورنیه تاجر و جهانگرد فرانسوی قرن هفدهم طی سفرش به ایران دربارهی عزاداری محرم در دوران صفویه مینویسد: «هشت یا ده روز قبل از آن روز مخصوص (عاشورا)، متعصبترین شیعیان، تمام صورت و بدن خود را سیاه میکنند و برهنه و عریان میشوند، فقط با پارچه کوچکی ستر عورت میکنند و سنگ بزرگی به هر دستی گرفته در کوچه و معبر گردش نموده آن سنگها را به یکدیگر زده، انواع تشنجات به صورت و بدن خود داده، متصل فریاد میکنند حسن حسین، حسن حسین و به قدری این حرکت را تکرار مینمایند که دهانشان کف میکند.» ۲
عبدلله مستوفی، سیاستمدار دوران قاجار و پهلوی در بخشی از کتاب «شرح زندگانی من» به بیان خاطراتِ دورانِ کودکیاش (همزمان با دوره قاجار) از دستهجات عزاداری میپردازد: «دستهی دیگر که خیلى توجه مرا جلب کرد، دستهی سنگزن کاشى بود که با لباس متحد الشکل خود وارد شدند. لباس آنها یک آر خالق الجه و یک شال کرمانى حمایل و کلاهى شبیه کلاه شاطرها بود و هریک دو پارچه چوب هشت گوشهی قطورى با تسمه بکف دستهاى خود بسته بودند. نوحهخوان میخواند و اینها بهجاى پاضرب نوحه، چوبهاى کفهاى دست خود را بهم میزدند. وقتى جلو غرفهی شاه معمولاً توقف کردند، نوحه سه ضربى شد. کاشیها ضربهی اول را محاذی (مقابل) سینه و ضربهی دوم را محاذی سر و در ضربهی سوم خیز برداشته دو دست را در بالاى سر بهم میکوفتند و صداى گوشخراش زیلى (قاشقک) از این تخته بهمزنى ایجاد میکردند. بهنظر من در همان عالم بچگى هم اینکار برقاصبازى شبیهتر از عزاداری بود.»۳
در گزارش دیگری از عزاداری دستهجات در دوران پهلوی در کتاب «طهران قدیم» به نویسندگی جعفر شهریباف میخوانیم: «یکى دیگر از دستهها دستهی سنگزنها بود که افراد آن بهجاى سینه زدن و زنجیر زدن و غیره هر یک دو قلوهسنگ بدست گرفته با نواى نوحهخوان و صداى سنج بهم میزدند، به این ترتیب که هر زدن آنها سه ضربه داشت که سنگزنها، در حالیکه دو صف دراز روبروى هم را تشکیل میدادند با خم و راست شدن، یکی را نزدیک زمین و یکى را برابر شکم و یکى را بالاى سر میکوفتند، بر این نشانه که روز عاشورا از جانب اشقیا چنین سنگهایى بر سر و پا و سینه و بدن امام و شهدا خورده بود.»۴
هر چهار روایت بالا تاییدکنندهی وجود الگوهای ریتمیکِ به نسبت پر هیجان در موسیقی سوگواری محرم در دورههای صفویه، قاجار و پهلوی است. موسیقی سادهای که ناشی از برهم خوردن به نسبت سریع سنگها به هم یا دستها به سینه و هماهنگی آن با نوحه خوانده شده است.
با توجه به گزارشها و نمونههای صوتی موجود به نظر میرسد شور خوانی در عصر پهلوی دوم در میانِ سوگواریهای شهری و غیربومی نیز امری معمول بوده با این تفاوت که نسبت به مدلِ امروزی آن، هم گسترهی ملودیکِ فقیرانهتری داشته و هم به سببِ ریتم کندتر و سادهتر نوحهها کمتر جنبههای هیجانی، صوفیانه و خلسهآور در خود داشته است.
نوحهخوانی در قریب به نیم قرن اخیر با سبک «زمینه» که با ریتمی ملایم و با شعرهایی که ترجیعبند آن توسط عزاداران تکرار میشد؛ آغاز میگشته است؛ و به فراخور جلسه و مداح، بعد از «زمینه»، سبکهای «واحد سنگین» به صورت سینهزنی تکضرب با سکوتهای طولانی و «واحد سبک» به همان صورتِ قبل اما مقطعتر و با سکوتهای کوتاهتر ادامه مییافته؛ در پایان هم «شور» خوانده میشده، که در این سبک هم به فرمهای متنوعی از اجرا برمیخوریم، گاهی اوقات ریتم سه ضرب است و در برخی با ضربهای سریع و متداوم روبرو میشویم.
بشنوید: نوحه قدیمی، احمد شیشهگران، اتصال واحد به شور
شورخوانی در سوگواریهای محلی ایران
شورخوانی جدا از مداحیهای معمول شنیده شده، در سبکهای سوگواری محلی ایران نیز دارای فرمهای متنوعی است. در موسیقی عزای بوشهر، شورخوانی بخش جداناپذیری از نوحهخوانیهای ماهِ محرم است. «جوشیخوانی» یا «شورگیری»، مدلی هیجانی از نوحهخوانی یا ذکرگویی متداول در این شهر است که در آن سینهزنها بدون وقفه و در فواصل بسیار کوتاه به سینه میزنند.
بشنوید: جوشیخوانی زنان بوشهری، از آلبوم موسیقی مذهبی شیعیان ایران
«یزله» یا «هوسیه» نیز در بوشهر یک فرمِ موسیقایی با ساختاری ریتمیک برای عزاداری محرم است. واژهی «هوس» در عربی به معنای «به هیجان آمدن و پای کوبیدن» است. یزله معمولاً بر روی شعرهای چهار مصرعه خوانده میشود که به فراخور شعر، هم در مراسم جشن و عروسی و هم در مجالس عزاداری از آن استفاده میگردد.
بشنوید: یزله عروسی از آلبوم رقصهای محلی بوشهر
بشنوید: نوحه بُرحیدری (یزله) از آلبوم اهل ماتم (آواهای سوگواری در بوشهر)
در مراسم «لطمزنی» که نوعی سوگواری ویژه مخصوص زنانِ عربِ خوزستان است نیز عزاداران با همراهی نوحهخوان و تکرار بندهایی از شعر به صورتِ ریتمیک به صورت چنگ میکشند. این مراسم در چند مرحله انجام میگیرد که آخرین مرحله از آن با ریتم بسیار تند با نام «هوسه» انجام میشود که در آن عزادارن با تکرار یک بیت از چهار بیتِ نوحه خوانده شده به صورت ایستاده به بالا میپرند و به سر میزنند.
یکی دیگر از جلوههای هیجانی سوگواری ماه محرم در موسیقی اقوامِ ایرانی، مراسمِ در حال انقراض «کربزنی» در مازندارن است. کربزنی که در مناطق مختلف شمال ایران با نامهایی مثل چاق چاقو، کارب زنی و سنگزنی نیز شناخته میشود یک نوع عزاداری ریتمیک همراه با حرکاتی رقص مانند که طی آن اجراکنندگان سر ضربِ نوحه دو تکه چوب ضخیم را در هر میزان با فیگورهای متفاوت به هم میزنند. نوحههای مراسم کربزنی معمولاً ۲۱ ضرب است که از تک ضرب شروع شده و به ترتیب تا ضرب ۲۱ پیش میرود. با خوانده شدن نوحههای پرشتاب، اجرا کنندگان با حرکات موزون و منظمِ پاها و دستها دو تکه کرب را با ترتیب خاصی در میان پاها، بالای سر و چپ و راست بدن خود به هم میکوبند.
ببینید: مراسم کربزنی در لاهیجان
شورخوانی مدرن
آنچه که در سالهای اخیر تحت عنوان شورخوانی مدرن از آن یاد میشود را میتوان به دلیل شتابِ تندِ تجربیات گوناگون در این ژانر یک نقطهی عطف در تاریخِ موسیقی عزای شیعیان به حساب آورد. شورخوانی مدرنِ امروز، شاملِ فرمهای گوناگونی همچون ذکرگویی ، استفاده از ملودیهای برگرفته از موسیقی پاپ، تلفیق ملودیها (نوحههای آهنگین) با سنج و دمّام، شورخوانی براساس ریتمهای موسیقی پاکستان و هند، ترکیب ذکر و ملودی با سنج و دمّام (تریو) و ترنس شور است.
شورخوانی مبتنی بر ذکر را برای اولین بار در سالهای میانی دههی هفتاد، نریمان پناهی به اجرا گذاشت. او در مداحیهایش دقایقی طولانی را به گفتنِ بدون وقفهی «حوسین حوسین» اختصاص میداد. پناهی درباره این سبک ویژهاش میگوید: « آن موقع هم ما با سبک جلو نمیرفتیم. شاید یک ساعت فقط میگفتیم حسین. … نحوهی خواندن من همان نحوهی خواندن سبکهای قدیم بود. نحوهی خوزستانی، نحوهی کربلاییها و نحوهی خودمان که آذری است. اینها با هم ادغام است. من ترک هستم و وسط ذکر داغ که میشوم حسین را با لهجه ترکی میگویم. مثلاً میگویم حوسین».۵
این مدلِ هیجانی مداحی پناهی معمولاً برای دقایق زیادی طول میکشید و فقط هم به گفتن ذکر و سینه زدن اکتفا میشد و هیچ نوحهای روی آن خوانده نمیشد. نتیجه، گشودهشدن اتمسفری مسخ کننده و خلسهآور برای عزاداران بود تا به راحتی بتوانند به آنچه که در فرهنگِ عزاداری محرم به «لطمه» (آسیب زدن به بدن) و «هروله» (نوعی رقص پا، شبیه درجا پریدن) معروف است نزدیک شوند.
بشنوید: بخشی از ذکر گویی نریمان پناهی
ظهور ذکر گویی در موسیقی مداحی اتصالی تاریخی با موسیقی صوفیسم است؛ که حداقل تا قبل از نریمان پناهی در نوحهخوانیهای متداول سوگواری محرم دیده نمیشد. ذکرگویی یکی از ارکانِ اصلی موسیقیهای صوفیانهای است که ریشههایی بومی دارند. در موسیقی قوالی پاکستان، موسیقی دراویش قادریه در کردستان، موسیقی قلندری بلوچستان و موسیقی ذکرِ خنجر ترکمنها با اتکا بر الگوهای ریتمیک و ترکیب نوعی از رقصِ مومنانه با ذکرگویی، فضایی مالیخولیایی برای جدا شدن اجرا کنندگان از حالِ زمینی به وجود میآید که به نظر میرسد هدف نهایی چه در ذکرگویی در شورخوانی مدرن و چه در موسیقی صوفیسم نیز همین باشد.
بشنوید: حق علی علی حق از نصرت فاتح علی خان از آلبوم Devotional and Love Songs
بشنوید: ذکر قیام از خلیفه کریم صفوتی از آلبوم سماع و ذکر قادری کردستان
بشنوید: ذکرهای مراسم گواتی بلوچستان – چابهار؛ ذکر گواتی (لاالهالاالله) از آلبوم موسیقی و خلسه
بشنوید: پُرخوانی (ذکر خنجر) از آلبوم هشت بهشت (موسیقی نواحی ایران ۵)
پس از نریمان پناهی، سید جواد ذاکر، مداح طرد شده اما پرطرفدار خویی با ترکیب شعرهای عاشقانه با ضربهای سریعِ ذکرگویی حالا دیگر پرطرفدار نریمان پناهی، فرمِ جدیدی از موسیقی هیجانی عزاداری محرم را بنا کرد. و این آغازی بر مداحیهای ملودیک – ریتمیک بود. به هر حال این مدل از شورخوانی با وجود انتقادهایی که بیشتر نسبت به محتوای اشعار و پس از آن به فرم آن صورت میگرفت تبدیل به جنبشی فراگیر میان مداحان نسل دوم و سوم شد. عبدالرضا هلالی، حسین سیب سرخی و جواد مقدم از جمله مداحان جوانی هستند که فرمِ ملودیک شور خوانی را به اوج رساندند. هر سه این مداحان با استفاده از ملودیهای طربانگیز و استفاده از آهنگهای معروف پاپ به نقطهی عطفی در تاریخِ نوحهخوانی بدل گشتند.
بشنوید: نوحه هلالی بر اساس قطعه «دنیا دیگه مثل تو رو نداره» از بنیامین بهادری
بشنوید: نوحهای ملودیک از حسین سیبسرخی
در بررسی روند پرشتاب تحولاتِ شورخوانی مدرن و غلبهی عنصر هیجان به موسیقی عزاداری ماه محرم، سال به سال با ابتکارات و ترکیبات بدیعی مواجه میشویم. محمود کریمی، شاید موفقترین مداحِ معاصر باشد که توانسته اتصالات هنرمندانهای از میراثِ نوحهخوانی کلاسیک با شورخوانی مدرن برقرار کند و عناصر موسیقی بومی – محلی عزاداری را به نوحهخوانیها و سینهزنیهایش وارد سازد. او مبدع سبکی با عنوان «رزمی – بزمی» است که همانطور که از نامش پیدا است نزدیکی فراوانی با حماسهپردازی و جنبههای رقصآگینِ موسیقی سینهزنی دارد. سینهزنها در این سبک با ضربآهنگی میان «زمینه» و «شور» به صورت ایستاده سینه میزنند، هدبنگ میکنند و بالاتنهی خود را حرکت میدهند. کریمی حتا در برخی اوقات هنگام خواندن این سبک از ذکرگویی مداح دیگری به صورت زیرصدا برای تولید هیجان بیشتر استفاده میکند.
بشنوید: نوحه رزمی – بزمی از محمود کریمی
بشنوید: نوحه بزمی – رزمی از محمود کریمی بر اساس موسیقی فیلم محمد رسول الله ساختهی موریس ژار
از جمله تجربههای موفق دیگر کریمی تلفیق موسیقی سنج و دَمّامِ بوشهر به عنوان یکی از نشانههای پررنگ موسیقی سازی و بومی عزاداری با نوحهخوانی است، امری که حتا در خاستگاه این موسیقی نیز متداول نیست.
بشنوید: نوحهخوانی محمود کریمی با سنج و دمّام
بشنوید: سنج و دمام از آلبوم اربعین در بوشهر
اما پیوند عناصر موسیقی بومی – محلی با شورخوانی مدرن به همینجا ختم نمیشود. عبدالرضا هلالی پس از کریمی نوحهخوانی با سنج و دمّام را با هیجان بیشتری پی گرفت که میتوان آن را تلفیقی از موسیقی محلی بوشهر، شورخوانی مدرن و موسیقی پرهیجان ترنس دانست. هلالی با گذشتن از تجربهی کریمی ترکیب دو صدایی (نوحه + ذکر) را با سنج و دمّام به اجرا درآورد.
بشنوید: نوحه خوانی روحالله بهمنی و عبدالرضا هلالی با سنج و دمّام
اقتباسهای شورخوانی مدرن از عناصر موسیقی محلی را حتا در مقاماتِ در حالِ انقراضِ موسیقی مقامی مازندران نیز میتوان پیگیری کرد. محمدرضا بذری در نوحهی زیر بر اساسِ یکی از ریزمقاماتِ موسیقی محلی مازندران (ریزمقامِ بانو جان) نوحهی پرشوری به زبان مازندرانی میخواند و جالب اینجا است که در میانهی کار با گردشی ملودیک این مقامِ مهجور مانده را به ملودی یکی از خاطرهانگیزترین آثار موسیقی کلاسیک ایرانی، قطعهی «شبِ انتظار» داریوش رفیعی پیوند میزند.
بشنوید: نوحهخوانی محمدرضا بذری بر اساس ریز مقامات موسیقی بومی مازندران و قطعهای از داریوش رفیعی
شنوید: بانو جان، دو تار و آواز از محمدرضا اسحاقی از آلبوم هشت بهشت
در چند سال اخیر برخی مداحان با ارائهی بستهای تشکیل شده از شورخوانی (با مولفههای گوناگونی که پیشتر ذکر شد)، نورپردازیهای حساب شده و سیستمهای صوتی و صدابردارهای به نسبت حرفهای که افکتهای جذابتری به صدای مداح میدهند؛ توانستهاند به مرزهای موسیقی ترنس (موسیقی رقص مبتنی بر سازهای الکترونیک که توسط دیجیها اجرا میشود) نزدیک شوند.
عکس مربوط به اجرای موسیقی ترنس
عکس مربوط به مداحی رضا هلالی در خانه کشتی سالن هفت تیر تهران
بشنوید: مداحی عبدالرضا هلالی و روحالله بهمنی، نمونهای از یک مداحی ترنس
بشنوید: نمونهای از موسیقی ترنس
با اینکه به نظر میرسد شورخوانی به حد نهایتِ نوآوری نزدیک شده باشد اما باید به انتظار سالهای آینده نشست و دید که آیا نوحهخوانهای معاصر میتوانند عناصر بکرتری از ژانرهای دیگر موسیقی و فرمهای موجود در موسیقی سنتی و محلی ایران را برای اجراهای پرهیجان خود به کار بگیرند.
پانویسها
۱. سفرنامه پیترو دلاواله،مترجم: شعاعالدین شفاء، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۴، ج۱، ص ۱۰۰
۲. سفرنامه تاورنیه، مترجم: ابوتراب نوری، نشر کتابخانه سنایی، ۱۳۳۶، ج ۱، ص ۴۱۲
۳. شرح زندگانی من، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، مولف: عبدلله مستوفی، نشر زوار، ۱۳۸۴، ج ۱، ص ۲۹۵
۴. طهرانِ قدیم، مولف: جعفر شهری باف، ۱۳۸۳، نشر معین، ج ۲، ص۴۱۲
۵. گفتگوی نریمان پناهی با ماهنامهی خیمه، آذر ماه ۱۳۹۰
بازتاب: برگزیدگان سومین جشنواره ی وبسایت و وبلاگهای موسیقی ایران – MusicFestival
بازتاب: برگزیدگان سومین جشنواره ی وبسایت و وبلاگهای موسیقی ایران | فارسي مچ