«جان هَسِل» (Jon Hassell)، آهنگساز و ترومپتنواز آمریکایی، در سال ۱۹۳۷ در شهر ممفیس به دنیا آمد و در اوایل دههٔ هفتاد پس از دریافت دکترای خود در رشتهٔ موزیکولوژی از دانشگاه بوفالو، با موسیقی «پاندیت پران نات»، موسیقیدان هندی و استاد سبک کیرانا گارانا، آشنا شد. علاقهٔ هسل به موسیقی پران نات باعث شد تا برای یادگیری سبک او به هند برود و این مسأله باعث افزایش اشتیاق او به موسیقی ملل (World Music) شد. نام هسل با عبارت «جهان چهارم» (The Fourth World) عجین شده و یادآور تأثیراتش روی موسیقی ملل و همینطور موسیقی افرادی مانند آرو هنریکسن و نیلز پیتر مولوائر است.
اولین آلبوم سولوی هسل در سال ۱۹۷۶ با نام Vernal Equinox نشاندهندهٔ تأثیر پران نات بر او است. در این آلبوم هسل تلاش میکند تا با کمک دستکاری دیجیتال، از ترومپت خود صدایی مشابه صدای تکنیکهای خوانندگی پران نات ایجاد کند. «نانا واسکونسلوس» و «دیوید رازنبوم»، پرکاشنیستهای این آلبوم، نقش پررنگی در القای فضایی خارج از تمدن به موسیقی این آلبوم دارند، به خصوص در آهنگ Vernal Equinox که سوال و جواب ترومپت و سازهای ضربی در آن تنوع دلپذیری ایجاد کردهاند. به طور کلی میتوان گفت موسیقی جان هسل در این آلبوم تا حدودی یادآور موسیقی مایلز دیویس در دههٔ هفتاد میلادی، به خصوص استفادهٔ او از واهواهپدال برای ایجاد یک خروجی صوتی کاملاً جدید از ترومپت است.
آلبوم بعدی او در سال ۱۹۷۹، Earthquake Island نام داشت و سازبندی آن با حضور دو گیتار، یک بِیس و چندین پرکاشن، یادآور سازبندیهای معمول موسیقی جز فیوژن اخواهر دههٔ هفتاد میلادی است و از همین رو به خاطر تفاوتش با دیگر آثار هسل کمتر از بقیهٔ آثار او مورد توجه قرار گرفته است.
این دو آلبوم، به خصوص آلبوم Vernal Equinox، آغازی بر ایدهٔ جهان چهارم هسل بودند. سبک جهان چهارم که مورد نظر او بود، سبکی ملهم از فرهنگها و موسیقی نواحی مختلف دنیا است که با کمک فناوریهای جدید تولید میشود. این ایده در آلبوم سوم هسل که در ۱۹۸۰ با همکاری برایان اینو ساخته شد، یعنی Fourth World, Vol.1: Possible Musics، به بهترین شکل تا آن زمان پیاده شد. این آلبوم ترکیبی از موسیقی آوانگارد، سولوهای جَز و فرمهای ریتمیک آفریقا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی است. در این آلبوم صدای ترومپت هسل تنوع بسیار زیادی پیدا میکند و گاهی شبیه فلوت است و گاهی به وضوح دستکاری الکترونیک شده است. در بعضی آهنگهای دیگر صدای ساز هسل مانند نالههای یک جانور زخمی است و بعضی دیگر حتی نزدیک به صدای نالهٔ انسان میشود. این آلبوم حاشیههایی نیز به همراه داشته است. پس از این که اینو از تجربیات خود در این اثر در آلبومMy Life in the Bush of Ghosts با دیوید بِرن، موسیقیدان راک، استفاده کرد، هسل این آلبوم را اثری بیش از حد تجاری دانست. در نتیه برای مدتی رابطهٔ بین این دو هنرمند تیره شد، اما بعدها به حالت عادی بازگشت.
یک سال پس از آن، هسل دنبالهای برای این آلبوم منتشر کرد با عنوان Fourth World, Vol. 2: Dream Theory in Malaya که اینو اینبار در آن به عنوان هنرمند مهمان حضور داشت. کیلیتون استوارت انسانشناس، مقالهای در مورد قبیلهای در مالایای سابق به نام سِنوی (Senoi) نوشته بود که در فرهنگ خود اهمیت بسیاری به رویا میدهند و صبحها رویاهای خود را تعریف می کنند و به تعبیر آنها میپردازند. همچنین یکی از قبایل همسایهٔ آنها به نام سِمِلای (Semelai) با به هم زدن آب توسط دست نوعی موسیقی ریتمیک مینوازند. آشنایی هسل با این دو قبیله منجر به ایدهٔ آلبوم «نظریهٔ رویا در مالایا» شد و سبک موسیقی موردنظر نیز در یکی از این آهنگهای این آلبوم به نام Malay مورد استفاده قرار گرفت. در این اثر نیز مانند آلبوم قبلی صدای ترومپت هسل تقریباً هیچگاه مشابه صدای یک ترومپت معمولی نیست و حتی در آهنگ Chor Moiré از افکت تأخیر (Delay) روی آن استفاده شده است. نکتهٔ قابل توجه دیگر استفاده از بیتهای مشابه موسیقی سبک گامِلان اندونزی در قطعهٔ Gift of Fire است.
موسیقی هسل منحصر به این نماند و در برخی آلبومها حضور ادوات الکترونیک در آن پررنگتر شد. از آثار قابل توجه در دههٔ ۸۰ و پس از آن میتوان به Dressing for Pleasure اشاره کرد که نزدیک به موسیقی اسیدجَز است. از سوی دیگر آلبوم Fascinoma نزدیکی بیشتری به موسیقی آمبینت دارد. آلبوم دیگر هسل که شکلی متفاوتتر از بقیهٔ آثار او دارد، آلبوم Hollow Bamboo است که در سال ۲۰۰۰ با همکاری رای کودر و رانو ماجومدار، نوازندهٔ مطرح بانسوری، ارائه شده است.
آخرین اثر او در سال ۲۰۰۹ با نام Last Night the Moon Came Dropping Its Clothes in the Street، دومین آلبوم او با کمپانی ایسیام، بعد از آلبوم Power Spot در سال ۱۹۸۶ است. نام این آلبوم از ترجمهٔ انگلیسی مصرعی از غزلیات مولانا جلالالدین توسط کولمن بارکز گرفته شده است: «مست آمد دوش آن مه افکنده کمر در ره». این آلبوم شاید بازگشت دوبارهٔ هسل به ایدهٔ جهان چهارم و ادامهٔ تجربیات مایلز دیویس در دههٔ هفتاد میلادی با رنگوبوی موسیقی خاورمیانه باشد. شاید یکی از مهمترین نکات این اثر این باشد که موسیقی هسل که به نوبهٔ خود روی موسیقی آرو هنریکسن و نیلز پیتر مولوائر تأثیر گذاشته، در این آلبوم در دیالکتیکی غیرمعمولْ خود شباهت بسیاری به آثار این دو دارد (از نظر ساختار و حال و هوا به موسیقی هنریکسن و از نظر جنس صدای ترومپت به بعضی آثار مولوائر)، کمااینکه یان بنگ و اوینید آئارست، از همراهان معمول هنریکسن، نیز در این آلبوم هسل را همراهی میکنند.
در یک کلام، آثار ابتدایی جان هسل را میتوان انفجار ایدههایی نو دانست که روی موسیقیهای مختلفی از جمله موسیقی ملل، موسیقی آمبینت، ترکیب جز و موسیقی الکترونیک و همینطور روی ساز ترومپت تأثیراتی انکارناپذیر گذاشتند.