قصد این مقاله بررسی سیر عودنوازی ۵۰ سال اخیر در ایران می باشد. سال هایی که روند تکامل این ساز دوباره طی میشود. برای تحلیل این روند نوازندگان را در ۳ دسته نسل اول، دوم و سوم تقسیم بندی کرده ایم.در این مطلب برای بررسی نوازندگان از وجوه مختلف نوازندگی و همچنین میزان تاثیر آن ها در گسترش این ساز شاخص هایی را ارایه می نمایم که در مجموع فن اجرای یک نوازنده از جنبه های متفاوت تا حس و موزیکالیته و همه جزییاتی که در گوش نوازبودن یک اثر موسیقایی می تواند دخیل باشد را نشان می دهد.
در این گزارش از طریق گفتوگو با نوازندگان و مدرسان مطرح این ساز سعی شده کلیتی از وضعیت موجود آموزشی ساز عود در ایران ارائه شود و پس از آن با بررسی اجمالی فعالیتهای سیستماتیک و موثر آموزش این ساز در جاهای دیگر دنیا، وضعیت آموزش موسیقی در ایران با آن مقایسه شود. البته در بخش تحلیل نهایی که پس از گفتههای اساتید عودنواز میآید کمی پا فراتر از موضوع متد آموزشی گذاشته شده و جریان کلی آموزش مورد بررسی قرار گرفتهاست و اینکه شرایط آموزش موسیقی در ایران به طور کلی در چه وضعیتی است و چه موانع و چالشهایی در مقابل آن وجود دارد.
اولین قومی که سازی را اختراع کردند که بشر میتوانست روی آن انگشتگذاری کند و دیگر در آن سیمها به صورت دستباز مثل چنگ یا لیر نبودند، اکدیها و سومریها بودند. بعد از آن دوره، ما این ساز را در تمدن بابل و آشور و عکسش را در اهرام مصر میبینیم. به ایران که برمیگردیم، از دورهی ساسانی به بعد، ما سازی را میبینیم که کاسهاش بزرگتر و دستهاش کوتاهتر از حد معمول است و دیگر قیافه تنبور را ندارد. از این دوره به بعد ما بربت یا ساز عود را پیدا میکنیم. یعنی تا قبل از آن من هیچگونه سندی که ثابت کند سازی با این شکل و شمایل جای دیگری بوده پیدا نکردم.