نوشتهٔ پیتر کینگ مدتهاست آینهٔ اینتراکتیو (:تعاملی) جزء اصلی هنر دیجیتال است که اگرچه فرمش از گالریها و مکمینیها و چیزهایی میآید که به دیوار متصل میشوند، لیکن اکنون در جستوجوگرهای اینترنتی (براوزرها) تجلی مییابد و به شکلی حیرتانگیز تبدیل میشود به یک تجربهٔ شخصی و صمیمی. ما تمام روز را به صفحهٔ نمایشگر کامپیوترهایمان خیره […]
غیاب یک آلبوم سیاسی است. سیاست نه به معنای دعواهای هر روزهٔ اصحاب قدرت آنهم در ایران، اگرچه هنرمند انکار نمیکند تحت تأثیر این دعواهاست، اما ورای آن صدایی اعتراضی است با بیان موسیقیایی. اعتراض به جریانهای اصلی و غالب، صداهای همیشه و هرجا شنیدهشونده، اگرچه موسیقی الکترونیک در دوران ما هنوز از غالب خبرگزاریها/فروشگاهها، […]
بخشی لقبی است که به برخی از نوازندگان دوتار در شمال خراسان و ترکمنصحرا داده میشود. بخشیها نوازندگان دوتار، آوازخوان، داستانگو، سراینده و سازندۀ ساز هستند. روشن گلافروز از معدود باقیماندگان نسل بخشیها، فرزند حمرا گلافروز و از نسل علی اکبر بخشی گلافروز در سال ۱۳۳۷ در روستای ملاباقر شیروان به دنیا آمد. نوازندگی دوتار نسل در نسل در بین اعضای خانوادۀ وی مرسوم بوده و او از کودکی نوازندگی را نزد پدربزرگ و پدرش فرا گرفت. گلافروز در جشنوارههای متعددی در ایران و کشورهایی چون فرانسه، ایتالیا و اتریش شرکت داشته و اجرای “زهره و طاهر” وی در پاریس مورد تمجید بسیار قرار گرفته و دکترای افتخاری موسیقی را نصیب او نمود. روشن گلافروز ادامۀ سنت داستانگویی و از معدود روایتگران شفاهی باقیماندۀ ایرانی است و به سه ترکی، کردی و فارسی روایتگری میکند.
آواز اسکت شیوهای در آوازخوانی است که در آن خواننده از هجاهای بیمعنی با ساختمانی شبیه کلمه و به جای کلمات استفاده میکند و در کل اسکتخوانی به آوازی میگویند با تأکید بر فقدان معنی اصوات تولیدی در آن و نتیجه آن که صدا را هرچه بیشتر و بیشتر به جایگاه یک ساز نزدیک میکند. خوانندگی آواز اسکت میتواند به مراتب سختتر از خوانندگی معمولی باشد و معمولاً نیازمند هوش و خلاقیت بالا در خواننده و تواناییِ همراهی با ریتم مربوط است.
مرگ و رنج، هر دو دغدغهای است که خاطر هر آدمی را از همان لحظه که پا به دنیا میگذارد مشغول میکند. و برخوردی که هر آدمی با این دو دارد(یا ندارد)، مشخصکنندۀ مسیری است که او در زندگی انتخاب میکند؛ چه آگاهانه و چه نا آگاهانه. لمانتاتۀ پارت سرودی است در ادامۀ همین مفهوم. تصویری است بر شکنندگی انسان آن دم که با بودن انسانی خویش روبرو میشود، مواجههای از همان گونه که پیشاروی سازۀ مارسیاسِ آنیش کاپور
“آروو پارت، بیست و چهار پیشدرآمد برای یک فوگ” مستندی است که در خلال مصاحبهها و فیلمهای آرشیوی، با گونهای روایی زندگی پارت را تعریف میکند و هم در این میان به معرفی و کنکاش در هنر او و به خصوص سبک تینتینابولی میپردازد. و بیش از این کارگردان، ما را در فرمی صمیمی به فضای اندیشهها و زیستِ پارت نزدیک میکند.