مرگ و رنج، هر دو دغدغهای است که خاطر هر آدمی را از همان لحظه که پا به دنیا میگذارد مشغول میکند. و برخوردی که هر آدمی با این دو دارد(یا ندارد)، مشخصکنندۀ مسیری است که او در زندگی انتخاب میکند؛ چه آگاهانه و چه نا آگاهانه. لمانتاتۀ پارت سرودی است در ادامۀ همین مفهوم. تصویری است بر شکنندگی انسان آن دم که با بودن انسانی خویش روبرو میشود، مواجههای از همان گونه که پیشاروی سازۀ مارسیاسِ آنیش کاپور
“آروو پارت، بیست و چهار پیشدرآمد برای یک فوگ” مستندی است که در خلال مصاحبهها و فیلمهای آرشیوی، با گونهای روایی زندگی پارت را تعریف میکند و هم در این میان به معرفی و کنکاش در هنر او و به خصوص سبک تینتینابولی میپردازد. و بیش از این کارگردان، ما را در فرمی صمیمی به فضای اندیشهها و زیستِ پارت نزدیک میکند.
ساختۀ آرتور آوانسف، اثری بود به شدت شگفت و عجیب که بدون مقدمه و با نوانسی بالا شروع میشد، تو گویی به ناگهان از میانۀ آهنگ به شنیدن صدای پر حجم کلاویههایی گوش سپردهای که با تکضربههای پر قدرتتر غیرمنتظرهشان، هواس را از سر میپراند و در ادامه با بازی کردن با نوانس و کم و زیاد کردن شدت مضرابها پرداختی به کار میدهد که شنونده در خلسهایی عمیق فرو میرود. یک فضاسازی به شدت مرموز و مضطرب با تکرار و تکیه بر یک موتیف خاص.
در فضاها همانطور که از نام آن پیدا است فرام یک موسیقی اتمسفریک که حالات گوناگونی از اتفاقات حسی را برای شنوندهی خود به ارمغان میآورد را میسازد. ترکیبی از خلسه، هیجان و مدیتیشن که به طور قطع یکی از بهترین آلبومهای سال و یکی از نقاط عطف تجربهگرایی هنرمندان جوان کلاسیک معاصر است. فضاها شاهکاری درونگرا است که میتواند به یک اثر بالینی برای عاشقان موسیقی بدل شود.
آداجیو در سل مینور قطعهای مشهور ساخته تومازو آلبینونی است. با این که در مورد آهنگساز اصلی این اثر، تردیدهایی وجود دارد، آلبینونی را از روی همین قطعه میشناسند. کارگردانانی چون اورسون ولز، پازولینی، هرتسوک و پیتر ویر و حتی هنرمندانی مثل سارا برایتمن، لارا فابین، اینگوی مالمستین و گروههای د دورز و آناتما از این قطعه در کارهایشان استفاده کردهاند.
ایناودی، گِلَس، نایمن، پارت. با آلبومی طرفیم که قطعاتی از پانزده آهنگساز برجسته در آن قرار گرفته است. از باخ گرفته تا گابریل فوره و مکس ریکتر.