آلبوم «خط کارمن» از گروه «اسپیسمانکی» نیز بار دیگر لذت همنشینی بداههپردازی و موسیقی الکترونیک را که یکی از مولفههای اصلی صحنهی جز نروژ است را یادآوری میکند.ترکیب پیانو، درامز، ویبرافون، زنگ و اصوات الکترونیک راه را برای نواختن در دامنهای گسترده از آشوبِ نویز تا خلسهی مینیمال باز میکند؛ مثل یک سفر فضایی. معلق میان زمین و فضا، میان رئالیسم موسیقی آکوستیک و ماورایی بودن صداهای الکترونیک. آرامشِ اینجا بودن و اضطرار و اضطراب آنجا رفتن. گاهی آکنده از حس فشارِ روانی تعلیق در فضاهای بینهایتی که به دشواری میتوان فرار از آن را متصور شد و گاهی آرام شبیه اطمینان عارفانه و نگرانکنندهی مت کوالسکیِ معلق در فضایی نامتنهاهی که فیالنفسه بودن در آن قمار با زندگی است.
هر ذهنیتی و کلیشهی صوتیای که دربارهی دونوازی گیتار و درامز دارید را دور بریزید. آلبوم «آناتومی یک لحظه» دونوازی بداههی آوانگاردی از تاتسویا ناکاتانی و شین پرلووین است که صدایی اصیل از سنتِ جز آزاد و خلاقیت در موسیقی را به نمایش میگذارد.
صدای غبارآلود، افسرده و نوآرِ ساز بن وبستر احتمالاً مناسبترین موزیک همدلانه برای عشاق شکستخورده و در فراغِ یار بود. وبستر در «موزیک برای عاشقی» مجموعهای از عاشقانهترین نواهای کلاسیک جز (و اغلب جز استاندارد) را جمع کرده بود و در بسته بندی خوش صدایی که ترکیبی از رمانسِ موسیقی برای والس و نوای دلنشین همیشگی ساکسوفونش بود به عشاق ارائه کرده بود.
مرگ و رنج، هر دو دغدغهای است که خاطر هر آدمی را از همان لحظه که پا به دنیا میگذارد مشغول میکند. و برخوردی که هر آدمی با این دو دارد(یا ندارد)، مشخصکنندۀ مسیری است که او در زندگی انتخاب میکند؛ چه آگاهانه و چه نا آگاهانه. لمانتاتۀ پارت سرودی است در ادامۀ همین مفهوم. تصویری است بر شکنندگی انسان آن دم که با بودن انسانی خویش روبرو میشود، مواجههای از همان گونه که پیشاروی سازۀ مارسیاسِ آنیش کاپور
در «چرخهها» طیف متنوعی از صداها و حالات موسیقایی را میشنویم که هر کدامشان بخشی از هویت منحصربهفرد نشر ایسیام را در طول سالهای متمادی ساختهاند. فضای اندوهگین، ماورایی و حامل حسی از مدیتیشن در ملودیهای دارلینگ، نوازندگی نافذ آریلد اندرسن، رفت و آمدهای غبارآلود ساکسوفون یان گاربارک با آن سبک یگانهاش در تغییر ناگهانی نوانس و محو شدگی تدریجیاش در ملودی، پیانوی رمانتیک استیو کوهن و بلاخره ترکیب ریتمهای هندی طبلا و نوای سحرانگیز سیتار والکات. یک آلبوم شنیدنی و چکیدهای از روح حاکم بر فضای معنوی جز اروپای سی سال پیش.
کیث جرت از موفقترین و تاثیرگذارترین پیانیستهای تاریخ موسیقی جز است. کنسرت کلن او از مهمترین اجراهای جز در چهار دههٔ گذشته است. دلیل این اهمیت علاوه بر کیفیت موسیقیاش، در استقبال فوقالعادهای است که از آن شد، هم از طرف صاحبنظران و هم از طرف دوستداران غیرحرفهای موسیقی. از زمان انتشار آلبوم در سال ۱۹۷۵ تا امروز حدود ۳ میلیون کپی از آن به فروش رفته؛ موفقیتی فوقالعاده برای یک آلبوم جز، شامل دو سیدی پیانوی سولو، بدون قطعهای معروف.