خیلیها به من گفتهاند که در ایران طرفدارانی دارم که کارهایم را دنبال میکنند و این بسیار باعث خوشحالی من است. به علاوه دوستانی در اروپا دارم که برای اجرا به تهران سفر کرده و مسحور سطح طرفداران و استقبال آنها شده بودند. این دو مسأله باعث شد که دعوت برای اجرا در تهران را بپذیرم.
در این گزارش از طریق گفتوگو با نوازندگان و مدرسان مطرح این ساز سعی شده کلیتی از وضعیت موجود آموزشی ساز عود در ایران ارائه شود و پس از آن با بررسی اجمالی فعالیتهای سیستماتیک و موثر آموزش این ساز در جاهای دیگر دنیا، وضعیت آموزش موسیقی در ایران با آن مقایسه شود. البته در بخش تحلیل نهایی که پس از گفتههای اساتید عودنواز میآید کمی پا فراتر از موضوع متد آموزشی گذاشته شده و جریان کلی آموزش مورد بررسی قرار گرفتهاست و اینکه شرایط آموزش موسیقی در ایران به طور کلی در چه وضعیتی است و چه موانع و چالشهایی در مقابل آن وجود دارد.
لوت اروپای قرون وسطی ارتباطی تنگاتنگ با عود عربی دارد و حتی گفته میشود که نام لوت از العود عربی گرفته شده است. نام عود به معنی چوب است که ساز را از آن میساختند. بسیاری از آلات موسیقی از چوب ساخته میشدند. شاید وجه تسمیه این ساز، نیاز به تأکید روی صفحهٔ چوبی ساز و در نتیجه متمایز کردن آن از سازهایی باشد که جلویشان از پوست، کاغذ پوستی یا هر مادهٔ دیگری ساخته میشد. در قرنهای پس از ظهور اسلام، اعراب دست به تغییرات کوچکی در این ساز بردند و تا سه قرن پس از آن، این تغییرات شامل مواردی از جمله کوک کردن، تکنیکها و تئوری موسیقی بود. هنری فارمر در سالهای بین دو جنگ جهانی، تحقیقات گستردهای روی عود عربی، خاستگاه آن و ورودش به اروپا انجام داد.
نصیر شمه در سال ۱۹۶۳ در روستای کوت، در نزدیکی رود دجله در کشور عراق متولد شد. یازده ساله بود که اول بار عود را در دستان استادی نوازنده دید و کنجکاویاش برای شناخت این ساز به تنبیه او ختم شد. اما نه این تنبیه، و نه اعتقادات سنتی/مذهبی پدر مغازهدارش، مانع حرکت نصیر به سمت عود نشد.
عود به عنوان یکی از سازهای اصلی و کهن موسیقی خاورمیانه از اولین سازهای شرقی بود که به گروههای موسیقی جز راه پیدا کرد. سازی که امروز جلوهی باشکوهی از موسیقی شرقی را در این ژانر از خود به نمایش گذاشته است. در این یادداشت تلاش خواهم کرد به سیر تاریخی تولد، حیات و شکوفایی ساز عود در موسیقی جز بپردازم.
ساز عود حالت نمادین بسیار پررنگی دارد و دید ارمنیهای مقیم آمریکا به این ساز روایتگر هویت ارمنی-آمریکاییها است. سفرهای «عودی هرانت کِنکولیان» بسیار مورد توجه اجتماع دیاسپورای ارمنی قرار میگرفت. از نظر بافت تاریخی، ارمنی-آمریکاییها به او به عنوان یک شخصیت شناختهشده در موسیقی احترام بسیاری میگذارند، درست مانند هالهای که ژیوان گاسپاریان، استاد معاصر دودوک را احاطه کرده است.