بایگانی

نغمه‌ها را در دلم بشکسته‌ام

هنرمند و نوازنده بی نظیر و تکرار نشدنی «آقای شیدا»ی موسیقی ایران محمدرضا لطفی به ناگاه از میان ما رخت بربست و آثار جاودانش را برای ما به یادگار نهاد. در این اواخر اظهار نظرها و انتقاداتش موجب تکدر خاطر بعضی هنر دوستان شده بود. اما هیچکس نگفت یا نخواست بگوید که ریشه یا دلیل این انتفادات بی پرده او چه بود و از کجا نشأت میگرفت.


سه‌شنبه‌های جز (۱): جو وایلر، باشکوه زیر سایه بزرگان

جمعه هفته‌ای که گذشت جو وایلر (Joe Wilder) نوازنده ی توانای ترومپت جز در سن ۹۲ سالگی بر اثر نارسایی قلبی در منهتن نیویورک درگذشت. او از آخرین بازماندگان نسل طلایی جز بود که بر‌خلاف بسیاری از هم‌کارانش که قطار پر‌شتابِ تحولِ صدا را از سنت دیکسی‌لندی جز در دهه‌ی سی به بی‌باپ نخبه‌گرا و در نهایت جنبش «جزِ آزاد» رسانده بودند به سنت‌ها و قالب‌های جزِ رمانتیکِ کهن وفادار ماند.


دشمنی با فرهنگ ملی در رسانه‌ی به اصطلاح ملی

محمدرضا لطفی موسیقیدان و تارنواز برجسته‌ی ایرانی روز گذشته درگذشت. اما باز مثل همیشه جای یک رسانه خالی بود. رسانه‌ای که به زعم خود رسانه‌ی ملی یک ملت آگاه است، اما وقتی چنین شخصیتی از میان ما می‌رود جای آن که رسانه به وظیفه ذاتی خود که همانا اطلاع‌رسانی و شناساندن آن میراث ملی به مخاطبان است از این کار امتناع می‌ورزد.


تو زیباتری از سروهای لبنان… و صمغ تراوید از انگشتان من از آرتور آوانسف

ساختۀ آرتور آوانسف، اثری بود به شدت شگفت و عجیب که بدون مقدمه و با نوانسی بالا شروع می‌شد، تو گویی به ناگهان از میانۀ آهنگ به شنیدن صدای پر حجم کلاویه‌هایی گوش سپرده‌ای که با تک‌ضربه‌های پر قدرت‌تر غیرمنتظره‌شان، هواس را از سر می‌پراند و در ادامه با بازی کردن با نوانس و کم و زیاد کردن شدت مضراب‌ها پرداختی به کار می‌دهد که شنونده در خلسه‌ایی عمیق فرو می‌رود. یک فضاسازی به شدت مرموز و مضطرب با تکرار و تکیه بر یک موتیف خاص.


دیالوگ یا هذیان، نگاهی انتقادی به اجرای پیمان یزدانیان و حسام اینانلو

پیمان یزدانیان و حسام اینانلو کنسرتی را با عنوان «دیالوگ» در قالب جشنواره موسیقی فجر در تالار وحدت به روی صحنه بردند که مانند بسیاری از اتفاقات این سال‌ها در اتمسفر موسیقی ایران تاکیدی مجدد بر حفره‌ها، خام‌دستی‌ها و نگرش تقلیل‌گرایانه به موسیقی تلفیقی بود.‌


مسار؛ شکوه پنهان موسیقی

قطعه‌ی مسار (Masar) یک قطعه‌ی مینیمال است که با تریوی عود اجرا شده است. در ابتدا قدرت فیگور ملودیک آن هر شنونده‌ای را مجذوب خود می‌کند. نکته‌ی جالب و متمایزکنندهٔ این قطعه، ساده بودن ملودی و در عین حال عمیق بودن آن است. شنونده با توجه به تکرارهای متوالی یک الگوی ملودی از شنیدن آن خسته نمی‌شود و در نتیجه این قطعه با روایتی کاملاً مینیمال شنونده را مجذوب خود می کند.