آداجیو در سل مینور قطعهای مشهور ساخته تومازو آلبینونی است. با این که در مورد آهنگساز اصلی این اثر، تردیدهایی وجود دارد، آلبینونی را از روی همین قطعه میشناسند. کارگردانانی چون اورسون ولز، پازولینی، هرتسوک و پیتر ویر و حتی هنرمندانی مثل سارا برایتمن، لارا فابین، اینگوی مالمستین و گروههای د دورز و آناتما از این قطعه در کارهایشان استفاده کردهاند.
استاد قسمت خانی از معدود آوازهخوانان و شاید آخرین آوازخوانی بود که بر فنون و سبکهای متنوع آوازی یا به گفتهی خود تالشیها «هواهای» این دیار مسلط بود. قسمت خانی هم موسیقی مهجور شبانی تالش را با نالهی لَلَه (نی هفتبند تالشی) به سوزناکترین شکل به اجرا میگذشت و خِلِه (از تزئیناتِ آواز تالش که به هنگام وجد از آواز سر داده شده خوانده میشد) میکرد، هم به فنون آوازی شاندرمنی و ماسالی مسلط بود و هم میراثدار لالاییها، نورروخوانیها و وَیَهخوانیها (عروسیخوانی) بود.
از میان جوانانی که بین جهان عرب و جهان غرب رفت و آمد داشته است و بر پایه موسیقی عرب با رویکردی نو و تازه دست به آفرینش زده است میتوان ابراهیم معلوف را نام برد. او در خاندانی مشهور و خانوادهای هنرمند رشد کرده است. وی در پاریس ترومپت کلاسیک را آموزش دیده، نزد پدرش موسیقی مقامی عرب و نواختن ترومپت عربی را آموخته و شخصا به دنبال یادگیری موسیقی جز رفته و حالا با این پیشینه از معروفترین اعرابیست که موسیقی تلفیقی کار میکند.
قطعهی “Vesti la giubba” از اپرای دلقک اثر روجرو لئون کاوالو، آهنگساز اپرایی شهیر ایتالیایی است. قطعهی “لباست را بپوش” او یکی از مشهورترین آریاهای تنور تاریخ اپراست. این قطعه بارها و بارها توسط آریاخوانهای متعددی اجرا شده. مضمون این قطعه کلیشه معروف دلقکِ خندانی است که سوای مشکلات شخصی خودش همچنان باید مردم را بخنداند.
چهل و چهار دوئت برای دو ویالون، اثری است که بلا بارتوک در سال ۱۹۳۲ آن را به جهت استفادهی آموزندگان و موسیقیپژوهان و به منظور آشنایی نوازندگان با متودهای ویالون، و یادگیری تکنیکهای دشوار این کتاب را نگاشته. اما در کنار این موضوع، قصد داشته تا نوازندگان مبتدی را به لطف نغمهها از همان اوان کار با خصیصههای ذاتی موسیقی محلی آشنا کند.